you will back 🪅 P2 🪅

bahar:) bahar:) bahar:) · 1402/09/14 11:03 · خواندن 3 دقیقه

سرکلاسم ولی دارم پارت میدم.:)

 

 

 

 

وارد شرکت که شدم، سلام نه خیلی گرمی به کارکنا کردم تا اینکه جکسون، فردی که میزش توی دفتر منه، و همکار قدیمیم ، سد راهم شد.

گفت: ببینم رئیس کو؟

ناراحت شدم و سرمو پایین انداختم. ادرین رئیس این شرکت بود.

تا همین دیشب..

گفتم : مگه بهتون خبر ندادن؟ ادرین، رفت. برای همیشه......

جکسون منو داخل دفتر برد و گفت: یعنی چی ؟ مگه رلت نبود؟ کجا رفت؟.

با غم بیشتری گفتم : لندن....

جکسون، دستیار آدرین بود و در نبود اون، کارهای ادرین رو میکرد.

دستشو روی شونم گذاشت و گفت: امروزو برو خونه. فکر میکنم هنوز باهاش کنار نیومدی..

تشکر کردم و زیر لب گفتم: جبران میکنم. 

و اروم از شرکت خارج شدم. 

میخوام برگردم خونه، ولی اون خونه، فقط یادآورد ادرین بود.

هرشب ساعت 11 ، برنامه ی مدلینگ لندن رو میده. 

منم هرشب به امید دیدن ادرین، برنامه رو نگاه میکنم.

ساعت 10:45 دقیقه بود و من هنوزم شام نخورده بودم. 

بدون اون، از گلوم پایین نمیره.. 

یک کروسان از توی یخچال برداشتم و روی مبل تلویزیون نشستم. 

شبکه رو عوض کردم تا برنامه شروع شد.

 

 

بینندگان عزیز، به قسمت دوم برنامه مدلینگ خوش اومدید. 

ما در این برنامه افرادی که تازه در صنعت مدلینگ موفق شدن رو معرفی میکنیم. 

 

کنترل رو برداشتم تا خاموشش کنم . به هرحال ادرین رو نشون نمیداد..

 

این شما و این 

جینا اندرسون و 

 

کنترل از دستم افتاد...

جینا؟ همون دختری که ادرین اونو به من ترجیح داد و باهاش به لندن رفت؟!

قیافه ی جینا با دماغ عملی اش روی تلویزیون و اشک های منم راه افتاد.

 

 

خب جینا! از موفقیتت بگو ؟!

جینا : او ببخشید ولی اول باید همکارمو معرفی کنم...

آدرین آگرست.......!!!!!

 

 

تق!

 

 

گلدون رو به صفحه ی تلویزیون کوبیدم. 

یه شبه، اون شد همکارش؟