پارت 32 old love

𝓐𝓶𝓪𝔂𝓪 𝓐𝓶𝓪𝔂𝓪 𝓐𝓶𝓪𝔂𝓪 · 1402/09/08 19:10 · خواندن 4 دقیقه

P32

 

ام‌ سلام چند روز نبودم و بجام‌ آدرینا بود ، بخاطر یه دلیل شخصی زیاد آن‌ نمی‌شدم در حدی می‌شدم که فقط می‌رفتم گفتمان نویسندگان 

و بخاطر همون دلیل شخصی دیگه نمی تونم‌ یه روز درمیون‌‌ یا سه روز یبار پارت بدم تا چند وقت اینطوریه و الان این پارت ۴۰۰۰ کاراکتره بخاطر ۲۰۰‌ کامنت پارت قبل 

__________________________________________________

Adrien : 

چند ساله دنبال مرینتم ، نیستش هیچ جا نیست انگار کلا رفته ، بعضی وقتا به این فکر می کنم که اگه دیگه 

 

هیچوقت پیداش نکنم چی ؟ 

تو این چند سال به زور تونستم بدون مرینتم زندگی کنم اگه هیچوقت اون کار ها رو نمی کردم مرینت الان پیشم بود 

 

کنارم بود حتی شاید الان بجای دوست دخترم ، نامزدم بود 

به پدرش قول دادم که همیشه حواسم به مرینت باشه ولی چیکار کردم ؟ ولش کردم خیلی راحت گذاشتم بره 

 

Arima :

آروم رفتم کنار برادرم نشستم‌ این چند سال که پیشش نبودم برام خیلی دردناک بود دوری از کسی که همش مراقبم‌ بوده 

 

انگار داشت دوباره به مرینت فکر می‌ کرد چند ساله داره دنبال ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یک دختر می گرده که اسمش مرینته 

 

ظاهراً مرینت و آدرین چند سال باهم زندگی کردن و بعد بخاطر دلایلی از هم جدا شدن 

 

آروم دستم رو روی دست آدرین گذاشتم 

آریما : « باز داری به اون دختره فکر می کنی ؟ »

 

آدرین جوابم رو نداد و بعد از چند دقیقه سرش رو بین پاهاش‌ گذاشت 

 

+ آریما خواهر کوچیکتره آدرینه 17 سالشه و چند سال‌ پیش خانوادش نبوده ، آریما درست شبیه آدرینه + 

 

Adrien :

از پیش آریما رفتم و بعد رفتم حموم ، لباس هامو دراوردم و بعد وان رو‌ پر کردم بعد از سه دقیقه پر شد 

 

همین که وارد وان شدم خاطراتم با مرینت یادم اومد وقتی که برای اولین بار باهم رفتیم حموم 

فلش بک : 

مرینت : من با تو نمیام حموم چرا باید جلوت لخت شم 

آدرین : فقط یک بار که اشکال نداره ، اصلا چشمام رو

می بندم وقتی رفتی تو وان چشمام رو باز می کنم 

 

+ مرینت همه لباساش رو دراورد و آروم وارد وان شد بعد از چند دقیقه آدرین هم رفت تو وان 

هر دو کامل لخت بودن ، مرینت برای اینکه آدرین بدون لباس نبینتش خودش رو پشت پاهاش قایم کرد 

 

آدرین به سمت مرینت رفت و پشت مرینت نشست و بعد مرینت رو بین پاهاش گذاشت 

 

آدرین آروم در گوش مرینت گفت 

« وقتی خواستیم دوش بگیریم بالاخره می تونم بدون لباس ببینمت پس این کارا برای چیه ؟ من که اول یا آخر می بینمت »

 

آدرین با دوتا از انگشت هاش واژن مرینت رو مالید و بعد شروع به کیس مارک زدن روی گردن مرینت کرد 

 

مرینت شوکه شده بود نمی خواست که تو سن 16 سالگی با آدرین رابطه جنسی داشته باشه

 

مرینت خواست چیزی بگه که آدرین گفت « کاری با بکارتت ندارم برای این کار هنوز سنی نداری پس برای همین از پشت......» 

آدرین بعد از تموم شدن حرفش آلتش رو از پشت وارد مرینت کرد.............( بیشتر از این چیزی نمیگم چون قانون وبلاگه )

 

زمان حال : 

Adrien : 

اون روز برای اولین بار رابطه جنسی رو امتحان کردم

 

/ دو سال بعد / 

 

Marinette :

 

تازه رسیده بودم پاریس تصمیم گرفته بودم برگردم پاریس برام مهم نبود که با آدرین رو به رو شم 

 

الان یک نفر رو دارم همیشه کنارمه و تنهام نمی زاره اسمش ویکتوره تو دوران دبیرستان باهاش آشنا شدم 

 

دوست پسرم نیست ولی دوستش دارم علاقه ای ندارم که دوباره رل بزنم 

 

ویکتور خیلی وقته که بهم اعتراف کرده و منم بهش گفتم که دوستش دارم ازم خواست که باهم باشیم ولی من اینو

نمی خوام انگار دیگه نمی دونن دوست پسر داشته باشه 

 

 

200 کامنت و لایک 57

می خوام پارت های طولانی ای که می زارم رو بیشتر کنم