Forbidden love p17
.....
از زبون راوی:که یکدفعه فیلیکس درخونه رو باز میکنه و وارد حیاط خونه میشه ....
از زبون مرینت=M
M:داشتم با کاگامی صحبت میکردم که یکدفعه صدای در اومد و فیلیکس در خونه رو باز کرد و وارد حیاط خونه شد که به کاگامی گفتم .....
از زبون کاگامی=K
K:داشتم با مرینت صحبت میکردم که یکدفعه فیلیکس درخونه رو باز میکنه و وارد حیاط خونه میشه که مرینت بهم میگه.....
مکالمهMوK
M:حالا چه کار کنیم میترسم فیلیکس با دیدنت عصبانی بشه
K:خب بشه
M:خب تو نمیترسی
K:نه برای چی ، نکنه تو میترسی
M:خب آره یکم میترسم
K:اصلا نترس چون من اینجام و فیلیکس حق نداره کاری بکنه
M:باشه
از زبون فیلیکس =F
F:بعد از اینکه با لیام صحبت کردن از پارک خارج شدم و به سمت خونه رفتم در خونه رو باز کردم و وارد خونه شدم بعد از اینکه به در اصلی رسیدم در رو باز کردم که کاگامی رو دیدم که کنار مرینت روی مبل نشسته بود و گفتم ....
مکالمه FوKوM
F(با جدیت):سلام
K(خیلی سرد):سلام
F:فکر نمیکردم اینجا ببینمت
K:منم فکر نمیکردم انقدر زود برگردی خونه
F:چیه نکنه ناراحتی اگر میخوای برم
K(با لبخند شیطانی):نه ناراحت نیستم
F:مرینت حالت خوبه
M:آره خیلی خوبم ...مگه نمیبینی
F(با لحن شیطانی):خوبه خوشحالم که حالت خوبه!!!
از زبون راوی :بعد از اینکه فیلیکس این حرف رو میزنه از پله ها بالا میره و به سمت اتاق خودش و مرینت میره که کاگامی بعد از رفتن فیلیکس روبه مریمت میکنه و میگه ...
K:مرینت برای چی فیلیکس حالت رو پرسید
M:هیچی به خاطر اینکه امروز به جشن مد گابریل رفتیم و آدرین رو دیدم این سوال رو ازم پرسید
K:مرینت مطمئنی که موضوع فقط همینه
M:آره
K:مرینت من مطمئنم که موضوع فقط همین نیست پس واقعیت رو بهم بگو
M:خب ...
اینم از این پارت
ببخشید اگر کم بود حالم از لحاظ روحی اصلا خوب نیست میدونم که میتونید درکم کنید
پارت بعدی رو طولانی میدم
شرط پارت بعدی
12تا لایک و 30تا کامنت