Forbidden love p9
....
از زبون گابریل=G
G:بعد از اینکه با فیلیکس صحبت کردم به سمت خونه حرکت کردم وقتی که وارد خونه شدم آدرین رو دیدم که داشت از پله ها پایین میومد و با دیدن من گفت....
****
از زبون آدرین=A
A:از اتاقم بیرون اومدم و پدرم رو دیدم که وارد خونه شد با دیدنش بهش سلام کردم
مکالمهGوA
A(با ناراحتی):سلام پدر
G:سلام پسرم خوبی
A:آره خوبم
G:اما ظاهرت اینطور نشون نمیده
A:نه چیزی نیست حالم خوبه
G:خب که اینطور
A:راستی پیش فیلیکس بودین
G:درسته
A:خب چی گفت به جشن میاد
G:آره به جشن میاد
A:قراره مرینت رو هم همراه خودش بیاره
G:آره ؛ اما من ازت یه چیزی میخوام
A:ازم میخواین که مرینت رو فراموش کنم
G:درسته
A(با بغض):متاسفم که این رو میگم اما من نمیتونم این کار رو انجام بدم اگر بخوام هم نمیتونم پس لطفا دیگه ازم نخواین تا مرینت رو فراموش کنم
G:نمیخواستم ناراحتت کنم متاسفم
A:نه من متاسفم که با کارام شما رو اذیت میکنم.....
*****
از زبون گابریل=G
G:از آدرین دوباره درخواست کردم تا مرینت رو فراموش کنه اما دوباره مثل همیشه بهم گفت که نمیتونه این کار رو انجام بده اینا همش تقصیر منه اگر من ثروت پدر فیلیکس رو بالا نمیکشیدم،فیلیکس به فکر انتقام گرفتم ازم نمیافتاد حاضرم تمام ثروتم رو بدم تا بتونم دوباره مرینت رو پیش آدرین برگردونم و دوباره لبخند آدرین رو روی چهره اش ببینم
یک هفته بعد=روز جشن مد گابریل آگرست!!!!!!!
از زبون فیلیکس=F
F:از خواب بیدار شدم و به منشی شرکتم زنگ زدم تا طرح لباس هایی که به خیاط مخصوصم داده بودم تا برای منو و مرینت بدوزه رو برام بفرسته بعد از اینکه با منشیم صحبت کردم گوشیم رو کنار گذاشتم و به سمت حموم رفتم،و حموم کردم وقتی که از حموم بیرون اومدم لباس هام رو پوشیدم و موهام رو خشک کردم و از اتاقمون بیرون اومدم ؛ خیلی خوشحال بودم چون قراره امروز شاهد اذیت شدن گابریل و آدرین بشم .....
خب اینم از این پارت
ببخشید اگر کم بود امتحان دارم
لایک های پارت قبل رو به شرط برسونین چون پارت بعدی و پارت های بعد خیلی مهمن
این پارت رو هم بترکونید
شرط پارت بعد 35تا کامنت و 15تا لایک