وبلاگ لیدی باگ

👇🏻

از زبون فیلیکس=F

F:اون کسی که جلوی شرکتم دیدم گابریل بود اون شوهر خاله ی من بود ،وقتی که دو سالم بود پدرم رو از دادم و گابریل من رو مثل پسر خودش آدرین بزرگ کرد اما وقتی که من بزرگ شدم فهمیدم که توی این مدت گابریل تمام ثروت پدرم رو بالا کشیده من چندین بار میخواستم از گابریل انتقام بگیرم اما اون زرنگ تر از کسی بود که فکرش رو میکردم برای همین مجبور شدم از پسرش آدرین انتقامم بگیرم ،داخل افکارم اونقدر غرق بودم که با صدای اینکه یک نفر داره به شیشه ی ماشین میزنه به خودم اومدم اون گابریل بود شیشه ماشین رو پایین دادم و گفتم ..

******

از زبون گابریل=G

G:امروز به شرکت فیلیکس رفتم تا ببینمش و به یکی از جشن های مد که قراره هفته آینده برگزار بشه دعوتش کنم ، وقتی که فیلیکس پدرش رو از دست داد من اون رو بزرگ کردم و ثروت پدرش رو بالا کشیدم وقتی که فیلیکس کمی بزرگتر شد متوجه این موضوع شد چندیدن بار میخواست ازم انتقام بگیره اما موفق به این کار نشد و به جای اینکه از من انتقام بگیره از پسرم آدرین انتقام گرفت داخل افکارم غرق شده بودم که متوجه شدم فیلیکس داره میاد اون داشت با یه ماشین گرون قیمت به طرفم میومد مشخص بود که تونسته به خوبی از شرکتش درآمد داشته باشه و سود زیادی به دست بیاره؛ وقتی که من رو دید ترمز کرد برای همین به طرفش رفتم و به شیشه ی ماشینش زدم که یکدفعه به خودش اومد و شیشه ی ماشین رو پایین داد 

مکالمه GوF

F:به به عموی خودم حالت چطوره اصلا توقع نداشتم اینجا ببینمت

G:اومدم اینجا تا دعوتت کنم 

F:کجا

 G:هفته بعد جشن مد میخوام برگزار کنم خواستم که تو هم ببای 

F:باشه اگر بتونم حتما با مرینت میام

G:نه خودت تنها بیا 

F:عمو !نکنه آدرین با دیدن مرینت کنار من اذیت میشه 

G:دست از سر آدرین بردار 

F:من با آدرین کاری ندارم فقط میخوام همسرم هم داخل جشن کنارم باشه همین 

G:هفته بعد میبینمت 

F:باشه از طرف من به آدرین بگو خیلی دوست دارم زود تر ببینمش 

از زبون فیلیکس:بعد از اینکه به گابریل گفتم که به آدرین بگه خیلی دوست دارم هفته بعد ببینمش اخم کرد اما من توجهی نکردم و بدون هیچ حرفی شیشه ماشین رو بالا کشیدم و لبخند شیطانی زدم و به سمت شرکت حرکت کردم 

خب اینم از این پارت 

شرط پارت بعد 15تا کامنت