وبلاگ لیدی باگ

نظرتون چیه دیگه ادامه ندم ؟

#آدرین
باهم از کافه رفتیم بیرون تا ستاره های دنباله دارو ببینیم .مرینت خیلی احساس خوبی داشت اهه فکر کنم بخاطر اسموتی بوده :( نه من .سوار ماشین شدیم و رفتی طرف برج ایفل و یه گوشه پارک کردیمو رفتیم اون بالا .
آد،مرینت ستاره ها الان میان 
م،پس موبایلمو در بیارم و عکس بگیرم 
آد،آره 
م،نگاه کن شروع شد 
از زبان نویسنده #
ستاره ها مثل فشفشه از بالا میریختن مرینت غرق شده بود در اشک شوق طوری که نزدیک بود بیوفته ولی آدرین اونو محکم تو بغلش گرفته بود موبایلشو در آورد و یه عکس گرفت مرینت هیچ حرکتی نمی کرد چون خواب بود آدرین یه نیمکت پیدا کرد نشست و مرینتم در بغلش بود یهو لپ های مرینتو گرفت 
آد، بیدار شو زیبای خفته !داری نمایشی که هر ۵۰ سال یکبار اتفاق میوفته رو از دست میدی 
م، راست میگی خیلی قشنگه یاد اونروز تو خونه ی مامان بزرگم افتادم مامان بزرگ در موردش به من و تابیتا گفته بود گفته بود یه افسانه هست که هر وقت دو تا ستاره ی یک رنگ به هم میخورن دو نفر همزمان عاشق میشن 
آد، امیدوارم ما باشیم 
م، خوب آره چرا که نه <ولی من فقط بخاطر تابیتا میخوام عاشقش بشم مگر نه اون فقط یه دوسته!!>
آد، نگاه کن دوتا صورتی خوردن به هم جالبه 
م، آره ولی اینی که گفتم یه افسانه بود 
اد، بیا بریم هتل به آقای لوکا هم گفتم یه اتاق کانکت بگیره که کنار هم باشیم 
م، خوبه 
#مرینت

رفتیم سمت هتل رفتم تو اتاقم و وسایلمو جمع کردم همون موقع صدای خنده ی تمسخرآمیز تابیتا رو شنیدم 
تابی،خب خب شنیدم رابطه پیدا کردی !بهتره حواستو جمع کنی چون من از فردا دلبری رو شروع میکنم 
م،تو نمیتونی !آدرین منو دوست داره !!منم...
تابی، دوسش نداری ! چه بعد بخاطر یه کار میخوای صد تا دروغ بسازی 
م، نه اینطور نیست من یه دلیلی داشتم که استخدام شدم من..
تابی، اهمیتی نداره و نخواهد داشت برو بیرون تا نزدمت 
از زبان نویسنده#
مرینت سریع رفت تو دسشویی و بلند گریه کرد دلش می‌خواست با چا.قو خواهرشو بکشه ولی نمیتونست چون جرم بود و تنها کسی بود که داشت بعد از مرگ پدر و مادرش 
بله!!
مرینت و تابی نامادری دارن !مادر و پدر اصلیشون تو دریا غرق شدن !
م، هق. هق چیکار کنم نمیتونم حقیقت بگم ولی اگه بفهمه قلبش پودر میشه آدرین واقعا ..جذابه ..چی ؟!!من دارم میگم !!پس میتونم آره اشکامو پاک میکنم و بهش میگم آدرین و من با همیم 
آد، اوه مرینت اومدی بیا اینم کارت اتاقت و کلیدش 
م،ممنون هی آدرین 
آد، بله 
م، فکر کنم ستاره ها اثر کرده شب بخیر!!
اد،چی!!!از من خوشش اومد🥰🥰🥰
م،امیدوارم حسش عوض نشه الان دوسش دارم😂😍
آد، ایول موفق شدم 😁
م،اوه گرسنمه بهتره یه پیتزا بگیرم 🍕الو ؟!یه پیتزای مخصوص سایز کوچیک لطفا اتاق ۶۷۹ 
##بله حتما 
م، ممنون !خب یه سریال بزاریم ببینیم 
تق تق !
م،اوه پیتزا اومد 
÷÷سلام خوشگله 😈😈
م،اوه نه😣

اگه کامنت هاتون بالای ۳۵ و لایکتون بالای ۲۰ تا باشه

پارت بعد منحرفی خواهد بود 😈🥰🫰