شروعی جدید در زندگی
سلام عزیزان بابت تاخیر متاسفم
تقدیم به بهترین دوستم😊
ادرین اهنگی رو که من دوس داشتم گذاشتو رفتم تو حس خودم با صدای یکی برگشتم وای خدا اصن یادم نبود اومدیم دنبال الیا
ـ مرینت عزیزم پاشو بریم.
ـ م مگه رسیدیمـ؟
ـ اره بدو که این الیا باز حرف در میارع
ـ اکی بریم
تو فرودگاه ✈️
الیا و نینو رو دیدم و رفتیم سلام کردیم
بعد از 30:00 رفتیم و سوار ماشین شدیم
توی ماشین که همش الیا و ادرین بحث میکردنو منو نینو میخندیدیم وقتی از ماشین پیاده شدیم الیا گفت: مرینت تو چرا عین لبویی
ـ از دست تو و اون ادرین به این شکل در اومدم
خلاصه خیلی حالم بهتر شده بودو واقعا همه خنده هامو مدیون ادرین بودم(🤢)
ادرین💙
مرینت خیلی بهتر شده بودو قرار شد برگردیم پاریس و وقتی برگشتیم عروسی بگیریم😁
من که خیلی خوشحال بودم مرینتم کم نداشت از من😈
🗼پاریس🗼
از زبون مرینت
امروز روز عروسیمونه و من خیلی خوشحالم و باورم نمیشه که دارم ازدواج میکنم
ادرین اومد دنبالمون و رفتیم ارایشگاه.........
پارت بعد 12 کامنت
22لایک