old love پارت 25
ادامه
هنوز فلش بکه
Marinette :
آدرین اصلا باهام حرف نمی زد همش میچسبید به فلور و این باعث می شد حسودیم بشه
آلیا هم نمی ذاشت برم پیش آدرین همش می گفت ولش کن و زیر لب حرفایی زمزمه می کرد مثل آدرین لیاقت نداره، اون داره بهت خیانت می کنه
حرفای آلیا باعث می شد حس بدی پیدا کنم و حتی کاگامی هم حرفای آلیا رو می گفت و چندتا چیزه دیگه مثل تو بدون آدرین می تونی زندگی کنی اصلا شاید زندگیت بدون اون بهتر شد
اندفعه تونستم بدون اینکه کاگامی و آلیا بفهمن برم پیش آدرین ، فلور پیش آدرین نشسته بود و باهم حرف
می زدن سریع خودمو مخفی کردم که اونا منو نبینن
حرفای آدرین به فلور باعث می شد بغضم بگیره
Adrien :
آدرین « فلور تو خیلی خوشگلی بهتر از هرکسی هستی که تاحالا دیدم کاش زودتر باهات آشنا می شدم
حتما اگه به سن قانونی رسیده بودم ازت خاستگاری
می کردم »
این درست نبود من عمرا اگه از فلور خاستگاری می کردم اگه مرینت رو نمی دیدم که داره حرفامونو گوش میده هیچوقت این حرفا رو نمی زدم
همه حرفام دروغه من از فلور متنفرم ولی باید تظاهر کنم که عاشقشم
مرینت با هر کلمه آدرین اشکاش بیشتر می شدن به زور جلوی خودشو گرفته بود که صداش در نیاد و با صدای بلند گریه نکنه
Marinette :
به سمت آدرین رفتم که دلیل کاراشو ازش بپرسم ولی با چیزی که دیدم از اومدنم پشیمون شدم
آدرین داشت لباشو به لبای فلور نزدیک می کرد برای اینکه بقیه این صحنه رو نبینم سریع از اونجا رفتم، رفتم تو دستشویی و با صدای بلند گریه کردم
Adrien :
وقتی دیدم مرینت داره میاد لبامو به سمت لبای فلور بردم ولی من قصدم بوسیدنش نبود قصدم اذیت کردن مرینت بود وقتی که مرینت رفت فلور رو ول کردم
فلور از اینکه نبوسیدمش قیافه گرفت هه خوبه بهش گفتم هیچوقت نمی بوسمت
Marinette :
از دستشویی اومدم بیرون بعد از اینکه مدرسه تموم شد با آدرین برگشتم خونه
دیگه از کارای آدرین خسته شده بودم می خواستم بهش بگم رابطمونو تموم کنیم
برای پارت بعد 100 کامنت و 55 لایک