neighbour in love💔 p10❤️🩹
پارت دهم
میدونستید اگه حمایت ها بیشتر بشه بیشتر مینویسم؟
یهو دیدیم اهنگی که تو تولد کلویی گذاشته بود رو گذاشتن.
از استخر اومدیم بیرون و رفتیم لباس پوشیدیم .
adrine
میخواستم با مرینت برقصم.
لباساشو که پوشیدم رفتم سمتش
a: ام مرینت ؟ میخوای یکم با هم برقصیم؟
m: البته ، چرا که نه
خیلی خوشحال شدم ، دستشو گرفتم و بردم تو قسمت رقص.
دستاشو گرفتم و باهم تانگو رقصیدیم.
بهترین لحظه ی عمرم بود.
بعد از رقص فهمیدم مرینت بخاطر شراب کم کم داره حالش بد میشهپس از بچه ها خدافظی کردم و مرینتو سوار ماشین کردم و بردم خونه.
ترافیک بود و یکم دیر رسیدیم.
وقتی رسیدیم مرینت خوابش برده بود.
مثل فرشته ها خوابیده بود.
دلم نیومد بیدارش کنم.
براید استایل بغلش و بردمش بالا.
کلید خونشو از کیفش در اوردم و در خونشو براش باز کردم.
کفشامو در اوردم و رفتم تو خونش.
چه خونه ی خوشگلی داره.
بردمش تو اتاقش و رو تخت گذاشتمش.
از اونجا بیرون اومدم و رفتم خونه ی خودم.
لباسامو عوض کردم و خوابیدم.
صبح بعد مدرسه............
اومدم خونه و..........
امیدوارم خوشتون اومده باشه.
امیدوارم نگید کم بود ، چون دلیلشاینا خیلی کم حمایت میکنید ، اگه حمایت کم باشه رمان هم کم میشه ، اگه حمایت زیاد باشه رمان هم زیاد میشه.
اگه این پارت رو خیلی خیلی خیلی حمایت کنید پارت بعدی رو ۷۰۰۰ کاراکتر مینویسم
شرط : هر چقدر بیشتر حمایت کنید پرات بعد بیشتر میشه