فراموشش کن p6
هایی بالاخرهه
خوش اومدمم . اون پارت قبلی فیک بود و جنبه فان داشت . اما این پارت واقعا پارت ۶ هست .انقد کار دادم کههه تازه امروز مدرسه هم نرفتم تونستم بپارتم
۲۵ کامنت بشه هاا
وقتی بیدار شدم یه برگه برداشتم و داخلش استعفا نامه نوشتم . یک کراپ و دامن پوشیدم و یک کت چرم . موهامو گوجه ای بستم و راه افتادم .
وقتی رسیدم شرکت دیدم زویی نیست بجاش یکی دیگه هست .
+ سلام روزتون بخیر
_ سلام جانم ؟ کمکی از دستم بر میاد ؟
+ زویی ادامز رفته از اینجا ؟
_ بله این ماه مرخصی گرفتن به جای ایشون من آماندا سیلیام اومدم .
+ اها خیلی ممنون . اگه میشه اینو به اقای رئیس بدید .
_ جسارتا این چیه ؟
+ استعفا نامه
_ اینو خودتون شخصا باید به رئیس بدید .
+ راه دیگه ای نداره ؟ نمیخوام مزاحم ایشون بشم .
_ نه متاسفانه بفرمایید از این سمت .
رفتم و در زدم وارد شدم یهو دیدم یک دختر با لباس خیلی باز کنار ادرین نشسته .
نمیدونم چرا ( اره نمیدونی جون خودت ) یکمم ناراحت شدم ولی زود خودمو جمع کردمو استعفا نامه رو گذاشتم روی میزش.
میخواستم خارج شم که ...
پایان عشقاا❤