فراموشش کن p6

Pania Pania Pania · 1402/08/16 12:28 · خواندن 1 دقیقه

هایی بالاخرهه

خوش اومدمم . اون پارت قبلی فیک بود و جنبه فان داشت . اما این پارت واقعا پارت ۶ هست .انقد کار دادم کههه تازه امروز مدرسه هم نرفتم تونستم بپارتم

۲۵ کامنت بشه هاا

وقتی بیدار شدم یه برگه برداشتم و داخلش استعفا نامه نوشتم . یک کراپ و دامن پوشیدم و یک کت چرم . موهامو گوجه ای بستم و راه افتادم .

وقتی رسیدم شرکت دیدم زویی نیست بجاش یکی دیگه هست .

+ سلام روزتون بخیر 

_ سلام جانم ؟ کمکی از دستم بر میاد ؟

+ زویی ادامز رفته از اینجا ؟

_ بله این ماه مرخصی گرفتن به جای ایشون من آماندا سیلیام اومدم .

+ اها خیلی ممنون . اگه میشه اینو به اقای رئیس بدید .

_ جسارتا این چیه ؟

+ استعفا نامه 

_ اینو خودتون شخصا باید به رئیس بدید .

+ راه دیگه ای نداره ؟ نمیخوام مزاحم ایشون بشم .

_ نه متاسفانه بفرمایید از این سمت .

رفتم و در زدم وارد شدم یهو دیدم یک دختر با لباس خیلی باز کنار ادرین نشسته .

نمیدونم چرا ( اره نمیدونی جون خودت ) یکمم ناراحت شدم ولی زود خودمو جمع کردمو استعفا نامه رو گذاشتم روی میزش. 

میخواستم خارج شم که ...

پایان عشقاا❤