The Love Story,P2

𝐭𝐚𝐫𝐚𝐯𝐚 𝐭𝐚𝐫𝐚𝐯𝐚 𝐭𝐚𝐫𝐚𝐯𝐚 · 1402/08/15 19:29 · خواندن 2 دقیقه

اهم

_من اومدمممم!!!

+/////////:

_چته چرا اونجوری نگا میکنی اِی جی

+دیر اومدی عمو کاجیوانا به فنا رفت و با صد نفر از افراد و فرماندشون فرار کردن

_هااااا!

+دراک و چیسین و دسته ی اول 

رفتن دنبالشون

_شما ها چرا اینجایین

+چیسین نذاشت بریم گفت فقط تاکه رو بفرستین بیاد

_هانما کجاس

+فرستادمش بیاد دنبال تو ، اومد پیشم گفت داره میاد و خودش سوار موتور شد و رفت

_لعنت،من الان چجوری برم موتور که ندارم

+کاری از من بر نمیاد ، شرمنده 

بچه ها!بریم!!!

_چونتا!

×بله!

_سوار موتور شو تا با هم بریم دنبال هیرو و دار و دسته اش!

×بله!

چند دقیقه بعد

÷فرمانده چیسین!شرمنده ام ولی افراد بدجوری درب و داغون شدن ببخشید که همچین دسته ی بدی رو به عنوان دسته ی اول گاجونگ بهتون تحویل دادم!

=معذرت خواهی لازم نداره اونا حسابی جنگیدن

+آره!

=چته دراک

+صدا رو میشنوی

=آره!

صدای موتور چونتاست 

تاکه داره میاد

با تمام توان بجنگید!

+بله!

÷بله!

× فرمانده ی گاجونگ، چیسین دویست نفر از افراد ما علاوه بر صد نفری که داخل هستن شما رو محاصره کردن راه فرار ندارین

=بگیر!

×ای عوضی چطور جرعت میکنی من رو بزنی بکشیدشون!

÷دسته ی اول حمله!

چند دقیقه بعد

÷هوف

بلخره تموم شدن نوبت رئیسشون و معاوناشه

×لعنت سنشو به اون دیویست نفر بگو بیان داخل 

&اطاعت!

ق..ق...ق...قربان باید ی چیزی رو ببینید

×اومدم

ها!چرا اینجوری شد 

&اون دیویست نفر شکست خوردن

×چجوری

_صلاااام

=تاکه!

÷چونتا!

+اون دیویست نفر رو زدین

_بله!

+کارتون خوب بود

=آفرین بچه ها! حالا نوبته هیرو و این ده نفر محافظشه

×بگیر که اومد چیسین

=تف

×هاهاهاها من فرمانده چیسینی که هیچکس موفق به شکست دادنش نشدت رو با ی مشت شکست دادم من بی نظیرم!!

_فرمانده چیسین!

÷فرمانده!

+چیسین!!!

=دهناتونو ببندید

×ها؟با اون مشتی که بهش زدم دوباره سر پا شد

&چیسین تو به پای قدرت رییس نمیرسی!

=نمیرسم؟! بگیر که اومد هیرو!!!

×آخ

&رئیس!

=خب دیگه تموم شد به این وسیله من چیسین فرمانده ی گاجونگ شکست و نابودی نسل دهم کاجیوانا رو اعلام میکنم!

_زنده باد چیسین!

÷زنده باد گاجونگ!

+زنده باد!

=تاکه باید بریم ی جایی بچه ها شما برید منو تاکه کار داریم!

÷اطاعت!

+اطاعت!

_فرمانده باید کجا بریم؟

=ی جای خوب!

²⁴¹⁰کارکتر