Love or entertainment? p2

بی نام... بی نام... بی نام... · 1402/08/14 13:30 · خواندن 6 دقیقه

سلام بچه ها واقعا دمتون گرم خیلی‌ حمایت کردید دیگه این پارت  رو تا جون داشتم طولانی نوشتم حالا بپر ادامه مطلب 😅❤️

از زبان الیا 

دیشب تا چهار پنچ صبح زدیم و رقصیدیم بعدش عین جنازه رو تخت ولو شدیم و گرفتیم خوابیدم صبح ساعت ۱۱ با هزار ضرب زور بیدار شدم اما ویویان هنوز خواب بود شغلمون و دانشگاه هردو از هفته ی دیگه شروع میشه پس می‌خوام تا میشه این هفته عشق حال کنم رفتم پایین و برای صبحانه تخم مرغ و بیکن و برای ویویان ساندویچ کره بادام زمینی و ژله درست کردم یه لیوان قهوه درست کردم و نشستم پشت میز غذاخوری داشتم آخرین لقمه ی غذام رو می‌خوردم که نوتیف پیام نینو اومد رو گوشیم

 

نینو : سلام صبح بخیر نگفتی امروز میای یا نه ؟ 

من : سلام اره میام ساعت چند ؟ 

نینو: ساعت ۵ بیا منتظر هستم

من : باشه حتما میام

گوشی رو خاموش کردم و یهو ویویان عین جن زده ها با موهای ژولیده و صورت پف کرده از پله ها اومد پایین 

ویویان: سلام الی هاااااااااا ( مثلا خمیازه بود)

من : سلام وی برو صورتت رو بشور برات صبحانه درست کردم خوابالو جونم 

ویویان: باشه

رفت داخل دستشویی

منم ظرف صبحونم رو شستم و توی فکر رفتم که چی بپوشم

نکنه یهو سوتی بدم یا به گندی بزنم اگه سر کله ی مارشال اونجا پیدا بشه چی

همه فکر هام رو پس زدم و رفتم سراغ ناهار

چند بسته گوشت و یکم ادویه برداشتم تا رولت گوشت درست کنم اما یادم اومد ویویان هم امروز برای مصاحبه ی کاری میشه بیرون پس سریع زیر گاز رو خاموش کردم یکم کاهو گوجه و سس مایونز برداشتم تا ساندویچ گوشت درست کنم

ویویان هم داشت صبحونه میخورد و کار منو تماشا میکرد

(بچه ها حرف اول اسم هارو از این به بعد مینویسم )

W: ممنون که غذا درست میکنی راستی میشه دوباره ادرس اون رستوران رو بگی 

کشوی یه کنار دستم و باز کردم و یه کاغذ برداشتم 

و ادرس رستوران رو یادداشت کردم داد دست ویویان 

بعد اماده کردن ساندویچ ها ویویان با یه تیپ ساده ی کرمی از خونه زد بیرون

منم ساعت رو نگاه کردم ساعت ۱۲:۳۵ بود

هنوز کلی وقت داشتم خداروشکر دیروز یکم مواد غذایی خریدم یکم چیپس حله حوله از یخچال کش رفتم و نشستم پای لپ تاپ یه فیلم انتخاب کردم و زدم رو پخش 

فضای خونه خیلی خالی بود باید یکم لوازم تزیینی برای اینجا بخرم

و البته یه دست لباس ساده هم باید برای کار خودم و ویویان کنار بزارم

بعد تموم شدن یکم موسیقی گوش کردم من معولا به آهنگ های بی کلام عادت داشتم چون ارومم میکرد

آنقدر غرق آهنگ شده بودم که نفهمیدم کی ساعت ۳ و نیم شد

آهنگ رو قعط کردم و پای کمد لباس رفتم

یه پیرهن چهارخونه ی قهوه ای زرشکی برداشتم

با شلوار لی ی آبی کم رنگ کفش هام که همون همیشگی کتونی های نسکافه ای 

یه کیف کوچیک فندقی هم برداشتم

چون از آکواریم خیلی فاصله داشتم سریع از خونه زدم بیرون

و گوشی رو باز کردم تا از روی گوگل مپ راه رو برم

 

N : سلام تو‌ هنوز راه نیفتادی ؟ 

A: چرا تازه راه افتادم

N: باشه منم یکم دیگه راه میوفتم

به ایستگاه مترو رسیدم و رفتم داخلش خیلی طول کشید تا مترو بیاد امیدوار بودم دیر نرسم

وقتی به نزدیکی اونجا رسیدم سریع پیاده شدم و بقیه راه رو دویدم

ساعتم رو چک کردم ۱۶:۵۰ بود ۱۰ دقیقه هم زود رسیدم 

به نینو پیام دادم

A: من رسیدم تو چی ؟ 

N: منم 

A : چطوری پیدات کنم ؟ 

N : خداوندا مگه چندتا ادم کله آبی اونجا هست

 خنده ای کردم رفتم داخل  بلافاصله یه پسر با موهای آبی دیدم و رفتم سمتش

A :  شما نینو هستید ؟ 

N : بله سلام الیا چه لباس های قشنگی پوشیدی

A : ممنون توهم همینطور

نینو یه هودی سبز آبی شلوار زغال سنگی پوشیده بود و چکمه های سفید

بلیت هارو به باجه دادیم و رفتیم داخل

اولین چیز که دیدم که فروشگاه بود که نظر خیلی بزرگ میومد

چند متر اون طرف تر هم آکواریم ها بودن

رفتیم سمت اونا پر ستاره دریایی و ماهی های کوچیک بزرگ بود

چشمم خورد به یه آکواریم اون طرف تر به نینو گفتم بریم سمت اونا

وقتی رفتیم اونجا به نظر خالی میومد اما یهو یه کوسه بزرگ اومد سمت شیشه ها

قلبم داشت از حدقه میزد بیرون هی عقب عقب میرفتم تا اینکه پام لیز خورد و افتادم تو بغل نینو

سریع خودم رو جمع جور کردم و ازش جدا شدم

وقتی خودمو مرتب کردم دیدم نینو داره هر هر میخنده

N : وایی شرمنده اگه میدونستم میترسی نمی‌گفتم بیای ( با خنده ) 

A :  نه اشکال نداره برعکس هم همیشه دوست داشتم بیام آکواریم

دیدم گوشیم داره هی تکون تکون میخوره

از تو کیف درش آوردم و دیدم ویویان زنگ زده

رفتم سمت دستشویی ها تا تلفن رو جواب بدم

W : چرا جواب نمیدی نکنه مردی ؟ 

A : شرمنده متوجه تماس نشدم مصاحبه چیشد ؟ 

W : هیچی به سلامتی قبول شدم 

A : خوبه داری برمگیردی خونه ؟ 

W :  اه اره مگه قرار بوده جایی برم

از صداش فهمیدم داره دروغ میگه و قرار نیست بره خونه

A : آها باشه فعلا خدانگهدار

تلفن رو قطع کردم و از دستشویی رفتم بیرون

اما نینو رو جایی ندیدم اولین فکرم رفت سمت فروشگاه اول آکواریم ها

رفتم سمت اونجا و دیدم نینو توی فروشگاهه

یعنی میخواد وسایل ماهی گیری بخره ؟ 

تو نرفتم و دم در منتظر موندم تا اومد بیرون

N : خوبه برگشتی برات یه چیزی گرفتم

چشم هام کمی از تعجب گشاد شد او چا باید برای من کادو بگیره  

وقتی دستش رو از پشت سرش بیرون آورد یه دست‌بند با مهره های رنگی و نماد پری دریایی روش بود

دستبند رو از نینو گرفتم و دستم کردم

 N : خیلی بهت میاد امیدوارم خوشت اومده باشه

A : ممنون نیاز نبود برام چیزی بگیری

ساعت ۱۸:۳۵ شده بود از اکواریم رفتیم بیرون

از نینو خداحافظی کردم و به سمت خونه راه افتادم

وقتی اتفاق جای آکواریم کوسه ها یادم اومد

دلم میخواست اب شم برم زیر زمین

نگاهم به دست‌بند افتاد خیلی زیبا بود رنگ مهره ها دقیقا شبیه دم پری دریایی بود

خودمو از دنیای افکار بیرون کشیدم و سوار مترو شدم تا به خونه برسم......

خب بچه ها اینم از پارت ۲ 

 

کاراکتر: ۵۴۳۸ 

امیدوارم خوشتون اومده باشه

اون لایک اون گوشه رو بکوب و بهم انرژی بده 

دست مبارک رو هم یه تکونی بدی و یه کامنت بزاری چیزی ازت کم نمیشه عزیزم 😂 

 

تا یه روز دیگه و یه پارت دیگه خداحافظ ❤️