وبلاگ لیدی باگ

[Figurative love p¹¹]

خب این پارت خیلی کوتاهه چون حمایت شماهم کمه.

پس اعتراض نکنین=(

آخه بگو قبلا یه پارت ۴۰ و خورده ای کامنت و ۳۵ تا لایک می‌خورد اما الان ۱۲ تا لایک رو به زور میخوره=/

این ۳۳۵ نفری که بازدید کردین چرا لایک نکردین یا کامنت ندادین؟(البته به غیر از کسایی که دادن)

[سه روز پس از آن حادثه ی دردناک^تورنتو^۱۵ سپتامبر ۲۰۲۳]

از زبان مرینت   

خب سه روز بود که از اون حادثه یا بهتره بگم قتل می‌گذشت.هنوز هم مجبور بودم پیش اونا بمونم و به عنوان خدمت کار براشون کار کنم.

نمی‌فهمم آخه چرا اونا این کارو کردن؟ تا اون جایی که یادم میاد کاگامی یه چیزی درمورد بابام بهم گفته بود.خب بابام یه کاری کرده بود چه ربطی به من و آدرین داره؟!مگه کسی رو کشت که اونا آدرین رو کشتن؟

    +×+×+×+×+×+×+×+×+×+×+×+×+×+×+×+×+×+

چرا من نتونستم آدرین رو نجات بدم؟

شاید.....شاید به خاطر احساس ضعفیه که میکنم.

اصلا من چرا دارم به آدرین فکر میکنم؟ مگه من عاشقشم؟ مگه.......

*هی مرینت!کارت رو بکن هنوز پله ها موندن.ایوونم که تمیز نکردی! اینقد با خودت حرف نزن و آدرین رو فراموش کن. وگرنه کاری که با اون کردیم سر تو هم میاریم*

این چیزی بود که کاگامی بهم گفت.اما من چجوری به کسی که جلوی چشمام کشته شد فکر نکنم.

همونطور که تو نتونستی کار پدرم رو فراموش کنی منم نمیتونم اونو فراموش کنم! 

تنها راه برای جبران این کار

انتقامه........

پایان پارت ۱۱

برای پارت بعد لایک ۱۵ تا کامنت ۲۵ تا=/