موج عشق

Kitana Kitana Kitana · 1402/08/05 02:05 · خواندن 1 دقیقه

زیباست و غم گین

بعدش به مرینت زنگ زدم گفتم کجایی نفسم گفت ااا...ا.. ادر....ادری..‌‌.. ادرین 

ا+م_

ا چیشده مرینت چرا بریده بریده حرف میزنی 

م کم... کم ... کمک 

ا نگو که داره....

م نه وقتی نج...نجاتم دادی رو بدنم اثرات رو میبینی زود باش کلو..(صدای سرفه)کلویی رو ارایش کن . بیارش زنت دا.... داره میمیره😭🥺

ا نه نه تحمل کن تا فردا تا فردا میام قول میدم از قند عسل استفاده کن 

م سعی میکنم‌ تا بیای ف... فرار کنم 

بیب بیب بیب تلفن قطع شد 

شب«

ادرین:

مرینت 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭داد و هوار (اااغ بجا داد و هوار برو نجاتش بده خو / دارم به فرزندانم جو میدهو دهنتو ببند اه خدای من) 

 

مرینت: فیلیکس اومد گفت 

ف خب مرینت تا بیارتش میدونی میخوام چیکار کنم میخوام کصت رو بمالونم مگر اینکه 

م چی ؟بمالونی؟ عبدا 

ف مگر اینکه لخ شی و با ممه و کون و اون کلوچت برقصی 

م (هنگ کرد) 

ف تصبیب شد لخ شو 

و لباس های مری ی داستان ما جر خورد اومد و براش رقص کون رفت و کم کم فیلیکس شروع کرد کاایدنش خوابوندش وسط اتاق و مالیدش کص مرینت خسابی خیس بود و 

ف حالا پاشو کصت  رو بزا  دهنم ببینم چه مره ایه بدم برو تو پذیرایی و سوار اون چوبه شو 

اینکارو کردو وقتی رفت توی اون چوبه یچیزی (که نمیدونم چیه)کصش رو میکشه و مرینت رو به سمت بالا میبره فیلیکش کمربندش رو میاره و اونقدر مرینت رو کتک میزنه تا مرینت بیهوش میشه و صبح ادرین میاد ولی

 

برای پارت بعد ۱۹ تا لایک