موج عشق
زیباست و غم گین
بعدش به مرینت زنگ زدم گفتم کجایی نفسم گفت ااا...ا.. ادر....ادری.... ادرین
ا+م_
ا چیشده مرینت چرا بریده بریده حرف میزنی
م کم... کم ... کمک
ا نگو که داره....
م نه وقتی نج...نجاتم دادی رو بدنم اثرات رو میبینی زود باش کلو..(صدای سرفه)کلویی رو ارایش کن . بیارش زنت دا.... داره میمیره😭🥺
ا نه نه تحمل کن تا فردا تا فردا میام قول میدم از قند عسل استفاده کن
م سعی میکنم تا بیای ف... فرار کنم
بیب بیب بیب تلفن قطع شد
شب«
ادرین:
مرینت 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭داد و هوار (اااغ بجا داد و هوار برو نجاتش بده خو / دارم به فرزندانم جو میدهو دهنتو ببند اه خدای من)
مرینت: فیلیکس اومد گفت
ف خب مرینت تا بیارتش میدونی میخوام چیکار کنم میخوام کصت رو بمالونم مگر اینکه
م چی ؟بمالونی؟ عبدا
ف مگر اینکه لخ شی و با ممه و کون و اون کلوچت برقصی
م (هنگ کرد)
ف تصبیب شد لخ شو
و لباس های مری ی داستان ما جر خورد اومد و براش رقص کون رفت و کم کم فیلیکس شروع کرد کاایدنش خوابوندش وسط اتاق و مالیدش کص مرینت خسابی خیس بود و
ف حالا پاشو کصت رو بزا دهنم ببینم چه مره ایه بدم برو تو پذیرایی و سوار اون چوبه شو
اینکارو کردو وقتی رفت توی اون چوبه یچیزی (که نمیدونم چیه)کصش رو میکشه و مرینت رو به سمت بالا میبره فیلیکش کمربندش رو میاره و اونقدر مرینت رو کتک میزنه تا مرینت بیهوش میشه و صبح ادرین میاد ولی
برای پارت بعد ۱۹ تا لایک