Love is not a crim part 17
برای بعدی ۷۰ تا
از پله ها بالا میرم در اتاق رو باز میکنم و خودمو رو تخت پرت میکنم . از گوشیم صدای پیام میداد ، گوشیم و باز میکنم و به کسی که پیام داد نگاه میکنم ، آدرین بود .
عزیزم میتونم یه لحظه بیام اتاقت
آروم انگشتام رو روی کیبورد گوشی به حرکت در میارم
اره بیا
یک دفعه دیدم در باز شده و آدرین وارد اتاق شد ، منم ناخودآگاه وایستادم
مرینت : تو .... من همین یک ثانیه پیش پیام رو دادم کی اومدی
آدرین : دیگه دیگه ما اینیم .... راستی میشه ازت یک چیزی بخوام ؟
مرینت : چی ؟
چند قدم بهم نزدیک میشه و این باعث میشه من عقب تر برم . تا اینکه به دیوار میخورم ولی اون هنوزم نزدیک از میاد
مرینت : آدرین چیکار میکنی
وقتی بهم میرسه دست چپش رو میزاره کنار سرم و صورتش رو بهم نزدیک میکنه . تا اینکه در با شتاب زیاد باز میشه
آدرین ( زیر لب ) : بر خر مگس معرکه لعنت
لوکا : اااامممم ببخشید من الان میرم باز بعدا میام خوش بگذره
و در رو میبنده و میره . آدرین روش رو برمیگردونه به طرفم
مرینت : الان دقیقا چه اتفاقی افتاد ؟
آدرین : نمیدونم
دوباره صورتش رو میاره سمتم و لباش رو آروم روی لبام میزاره که دوباره در باز میشه .
فیلیکس : ااامممم ببخشید اینجا چقدر هوا خوبه ... مرینت این دوست پسرته ؟
مرینت : نه نه این ....
آدرین روشو برمیگردونه سمت فیلیکس
آدرین : اره دوست پسرشم مشکلی داری
فیلیکس : لعنتی تو از احساساتم به مرینت خبر داشتی اون وقت با مرینت بودی ؟
بعد از تموم شدن حرف فیلیکس صدای بلندی از بیرون اومد
_ آدرین اگرست زود بیا پایین
مرینت : چه خبر شده ؟
و هممون از پله ها پایین میریم و وارد حیاط میشیم که میبینیم که لوکا میخواد اون دختره رو از حیاط بیرون کنه که اونو پس میزنه و میاد طرف ما
آدرین : کاگامی ... تو اینجا چیکار میکنی ؟
کاگامی : فکر میکنی اینجا چیکار میکنم عوضی من ازت حاملم
ناخودآگاه چشمام درشت میشه و دستم روی دهنم قرار میگیره
آدرین : چی ؟ حامله ای ؟ شوخیه دیگه ... نه مگه ؟
کاگامی : حرفمو باور نمیکنی نه .... بیا جواب آزمایش
چند تا برگه رو میاره سمت ما و آدرین اونو باز میکنه و میخونه
آدرین : خب من الان چیکار کنم ؟
کاگامی : یعنی چی چیکار کنم تو پدر بچمی
آدرین : از کجا معلوم من باشم ؟
دستم روی شکمم قرار میگیره .... یعنی هم من هم اون دختره از آدرین حامله بودیم
فلش بک به شبی که آدرین پیش مرینت میخوابه :
آدرین :
معمولا بعد از تموم شدن شام مرینت همیشه یک قهوه یا اب میوه میخوره . سریع میرم تو آشپزخونه و یک ابمیوه آماده میکنم و توش قرص خواب میریزم و سریع مخلوط میکنم و به طرف اتاق مرینت میرم و در میزنم و وارد اتاق میشم
آدرین : مرینت بیا اینو بخور
مرینت : ممنونم
و تا آخر اون آبمیوه رو میخوره
مرینت : من خیلی خوابم میاد میشه بخوابم
آدرین : اره بخواب
وقتی فهمیدم کامل خوابید آروم لباس هاشو در میارم و.....{اگه بگم ادامشو حذف میشه خودتون بفهمید دیگه }
پایان فلش بک
_____________
چون خیلی امتحان داشتم دیر دادم ولی بیشتر از همیشه نوشتم ...... راستی اسلحه مرینت رو میخواین برای کشتن آدرین ؟
لایک و کامنت فراموش نشه