وبلاگ لیدی باگ

های گفتم اول اینو که خیلی وقته نذاشتم بزارم بعد mission:save رو بزارم 

این پارت هویت آقای اگراست.........

راستی داستان از اینجا عوض میشه برا همین فصل جدید رو شروع کردم 

#م 

داشتم تو آشپزخانه راه می رفتم هنوز درگیر اتفاق دیشب بودم که چرا آدرین باید اینقدر از باباش بترسه 

آد،مرینت؟

م،آه آدرین چیه ؟

اد،بابات دیشب متأسفم من دوست دارم ولی نمی تونن در بابا وایسم 

م،میتونی 🙂حتی اونم حق نداره زندگیتو کنترل کنه 

آد،کاش اودممم اینو تو وجودم می دیدم 

م،شاید 

اد،ام مری دستت می درخشد 

م،چی 

آد،کمک می خوای ؟

م،نه بابا چراغی هست که آلیا خریده مهم نیست

آد،مگه چراغ به این کوچیکی هم داریم 

م،مهم نیست من برم دستشویی بای بای 😁😁😁

آد،جان؟؟😳😑

م،وایی چرا این می درخشد اصلا دوست ندارن بدرخشد دیگه غلط بکنم از رو زمین چیزی بردارم اینم باید بندازم تو توالت سیفونم بزنم 

#م 

اومدم انگشتر رو بندازم تو ولی از دستم در نمی یومد فقط رد و برق های وحشتناک تو ذهنم می پیچید سرگیجه بزرگی گرفتم و افتادم 

♒️

انگشتر شکست و یه مه بنفش رنگ آزاد شد و رفت و من هم فقط کابوس تو چشم بود

آد،مری اون تو حالت خوبه ؟

م،خوبم آدرین الان میام بیرون آه لعنتی هنوز تو دستمه 

آد،اون واقعا فوق‌العاده است 

اگ،مگه نگفتم با این دختره صحبت نکن 

آد،باشه کشتیبان منو بابا 

اگ،به من گفت بابا 😳چه عجیب 

م،داره فیلم ترکی میشه وای خدا 

++حالتون خوبه ؟

م،بله خوبم ممنون برم آشپزخونه را تمیز کنم 

م با خودش ، یه توضیحی باید باشه که چرا ذهنم اینقدر آی...

ساعت ۱۲ شب 

م،خوب آدرین من برم بخوابم 

اد،مری من می خواستم بیام اینجا پیشت ولی بابام نمی زاره گوش کن بهت یه هشدار می دم 

م،چی ؟

آد،امشب مرد سیاه تو رو می کشه پس سعی کن فرار کنی 

م،چی 😳😳

م،آدرین من از ترس زهر به ترک شدم ...صبر کن ببینم 

اد،چیه ؟

م،تو می دونستی 😟کی هست بگو مرد سیاه کیه 

اد،اون قاتل تمام خانواده‌ی تو هست دلیل مرگشون همینه مرموز دیگه غیر مرموزه 😮‍💨مراقب باش 

م،ولی اون کیه ...

اد،اون 

اگ،آدرین برو اتاقت 

اد، نه بابا بزار بهش بگم 

اگ،نه 

اد، مرینت مواظب باش 😔

م،چه خبره ؟

خوب دوستان شرط پارت بعد 

۱۷ لایک و ۱۲ کامنت 

بای کیوت ها🩵🫧🫶🏻