❣️عشق جادویی❣️p9
سلام
من برگشتم.
مرینت: لطفا طلاقش بده
اگاتا:عمرا
مرینت: چرا
اگاتا:چون دوستش دارم
مرینت: داری جون مردمت را به خطر می ندازی
اگاتا:نه جون مردم تو در خطره
مرینت:منظورت چیه
اگاتا: همه چیز نقشه بود
مرینت و دخترا:؟؟
اگاتا: قرار بود لوکا یه نامه برای تو بنویسه و بکشونتت اینجا تا از کشورت دور بشی بعد به سرزمینت حمله که.
مرینت:چییییییی«با جیغ »
اگاتا: همین که شنیدی
مرینت:واقعاازت انتظارنداشتم
اگاتا: منم از تو انتظار نداشتم که با من اون کارو بکنی.
مرینت: تو به من دروغ گفتی
اگاتا: چون نیاز بود تو هم منو از روی ظاهر ماجرا قضاوت کردی.
مرینت: خوب تو نباید از من ماجرا رو مخفی میکردی
اگاتا: ولی
مرینت:ولی چی؟
اگاتا: اگه بهت میگفتم دوستیمون خراب می شد
مرینت: یعنی الان خراب نشده؟
اگاتا:چرا ولی بد تر میشد
مرینت: منظورت چیه
اگاتا:اونشب لوکا منو مجبور کرد تا اون کارو بکنم
مرینت:چرا زودتر نگفتی؟
اگاتا: چون تورو میکشت
مرینت: میشه واضح بگی؟
اگاتا:اون شب توی راه وقتی داشتم به جشن تولدت میومدم لوکا توی را کالسکه ی منو نگه داشت و بعد به من گفت«که باید اون نامه ای که زیر اتاق تو مخفی شده رو براش پیدا کنم و ببرم و گرنه تو رو میکشه😭
منم مجبور شدم بیام به اتاقت و اتاقت رو بگردم ولی چیزی پیدا نکردم»
مرینت:نامه؟
اگاتا: اره لوکا هم رفته دنبال اون
مرینت: نباید بزاریم دستش به نامه برسه
اگاتا: چرا
مرینت:اون نامه میتونه دنیا رو نابود کنه
اگاتا:پس سریع باید بریم قصر
مرینت:اره
اگاتا: من میگم کالسکه رو اماده کنن
مرینت: ممنون
اگاتا: 💖
اگاتا به نگهبانا دستور میده که کالسکه رو سریع اماده کنن و سریع با دخترا به قصر رفتن و زود تر از لوکا به قصر رسیدن و رفتن داخل قصر نامه رو پیدا کردن داخل نامه یه طلسم بود که اگر وارس سلطنت باشی قدرت سرزمینت رو بهت میده
دخترا: پس میخواست قدرت مرینتو بگیره
مرینت: یا شاید....
بیا پایین کارت دارم
رسیدی
💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖
من خیلی وقت واستون فعالیت نکردم و خب یه اتفقاتی هم افتاد
مدرسه ها باز شد💖 من که خیلی خوشحالم💖
دوتا خبر دارم براتون بکی خوب و یکی خیلی بد
خبر خوب: این رمان چهار فصل 10پارتی داره
خبر بد: چهار شنبه توی مدرسه پام پیچ خورد و به احتمال زیاد شکسته و باید گچش بگیرم😭امیدوارم درک کنید😭
خوب دیگه خداحافظ 🥰🥰