neighbour in love💔p4❤️🩹
پارت چهارم
adrine
رفتم در رو باز کردم و دیدم نینوعه
زرشک
یادم نبود. مثلا صبح قرار بود باهم بریم پارک.
یعنی خاک تو سرم.
a: اممم نینو چیزه....
n: ببند. من سه ساعته تو پارک منتظر توعم.
a: ببخشید
n: شاید بتونی جبران کنی.
سرم رو بالا بردم و تو صورتش نگاه کردم.
a: چی؟
n: میدونم خیلی از دورهمی های شلوغ خوشت نمیاد ولی با الیا حرف زدم. میگه بیا با مرینت و ادرین و کاگامی ، فیلیکس ، زویی و لوکا بریم پیش اندره بستنی بخوریم.
خیلی از این جور دورهمیا خوشم نمویمد و میخواستم بگم نه ولی با شنیدن اسم مرینت قبول کردم.
a: صبر کن . مگه بستنی های اندره دونفره نیست؟
n: اها منظورتو فهمیدم. اون از قبل برنامه ریزی شده. تو با مرینت قراره بخوری.
a: که اینطور
n: باشه ولی لطفا دوباره دیر نکن.
a: باشه بابا
n: فعلا
درو بستم و رفتم رو مبل نشستم.
داشتم فکر میکردم.
یعنی من قراره با مرینت بستنی بخورم؟
با اینکه یه چیز معمولیه یکم برام غیر قابله حظمه
فردا ظهر [موقع بستنی خوری]......
رفتم ادرسی که نینو داده بود و یهو مواجه شدم با.....
حال ندارم بنویسم! شرمنده.
و اینکه بچه ها لطفا وقتی این رمانومیخونید لایک و کامنت بزارید.
بعضی ها فقط لایک میکنن. بعضی ها فقط کامنت میدن. بعضی هام که فقط میخونن.
یعنی من اندازه یه لایک و کامنت ارزش ندارم؟
۲۵ لایک و ۳۳ کامنت تا پارت بعدی.....