قمار عشق S2p7
از دست یک یک تون ناراحتم کامنت نمیدین 🙍♀️
آقا به نظر من قرار داستان رو همین جا ببوسیم بزاریم کنار چون که کامنت نمیدین
همون روز ساعت 5
آدرین
خیلی باید کار م رو دقیق و سریع برای عروسی انجام بدم یعنی باید با همه همانگ باشم برای مرینت لباس عروس درست کنم باید تا یک ماه دیگه آماده باشه یه عروسی بگیرم برای مرینت توی این افکار بودم که مرینت صدام کرد
مرینت : آدریییییییننننننننننن
آدرین : بله ... جانم
مرینت : کجای ... عاشقی
آدرین : آره عاشقم
بعد مرینت روی زانوی آدرین میشینه
مرینت : خوشگله
آدرین با خنده ریز : آره خوشگل ترین دختر دنیا
مرینت : واقعا
آدرین : آره واقعا
مرینت : عاشقتم
آدرین : مگه من تو رو گفتم
مرینت از روی زانوی آدرین بلند میشه
مرینت : بد جنس باهات قهرم
بعد یهو آدرین دست مرینت رو میگیره و اونو دوباره روی پاش میشونه و اونو می بوسه ...
آدرین : مگه میشه من عاشق تو نباشم
مرینت : باور کردم
آدرین: میای باهم بریم بیرون
مرینت : آره بریم
"""
مرینت
با آدرین بیرون رفتم خیلی بهم خوش گذشت
غذا خوردیم شهر بازی رفتیم همه چیز سوار شدیم و... الآنم خونه ایم
مرینت : من برم بخوابم (با خمیازه )
آدرین : برو
مرینت
همین که خواستم برم در اتاق باز کنم دستی روی دستم
آدرین : چرا داری میری توی اتاق خواب قبلی ت
مرینت با لکنت : خ .. و ..ب بخوابم
آدرین : اتاق خواب شما اونجاست
مرینت : خو من توی اتاق خودم بخوابم چی میشه
آدرین : نمیشه جنابعالی اتاق شما و من یکی
مرینت : یعنی چی
آدرین : یعنی اینکه شما زن بده هستی هر جا من بخوابم شما هم همون جا میخوابید نه کمتر نه بیشتر
مرینت : باشه
مرینت
همین که رفتم توی اتاق کنار تخت نشستم
آدرین : من میرم حموم
مرینت : باشه
مرینت
وقتی آدرین رفت منم خوابیدم نمیدانم چند دقیقه طول کشید با حس اینکه یکی بغلم کرده چشمام رو باز کردم و وقتی دیدم آدرین هست خودم رو تو بغلش جا دادم و خوابیدم
دوستون ندارم 💔):