وبلاگ لیدی باگ

به خاطر دل پاک شما پارت دادم😄

سرمو کرد زیر اب تا بهوش بیام

ولی بدتر داشتم خفه میشدم

برای همین تنها.کاری که میتونستم بکنم

جیغ زدن بود

انقد بلند داد زدم

که ادرینم صدامو شنید

از زبون ادرین.

تو اتاقم نشسته بودم و داشتم کتاب میخوندم

یهو صدای جیغ اومد

صداش شبیه مرینت بود

به پلگ گفتم بره ببینه چه خبره

وقتی برگشت کل ماجرا رو توضیح داد

باورم نمیشد

بابام حاکماثه

اما الان اون قضیه زیاد مهم نیست

مهم مرینته🤭

همون لحظه پلگ گفت

از تیکی یه پیغام دریافت کردم

گفته باید برم خونه استاد فو

زود برمیگردم

برگشت و توی دستش یه نامه بود....

برو پایین تر

بیا بیا.

گرفتم ازش و میخواستم بخونمش

اما با خطی نوشته شده بود

که هرکسی نمیتونست بخونه

کوامی ها میتونستن

برای همین دادم پلگ

پلگ شروع کرد به خوندن:

اگر کت نواری

بقیه  نامه رو بخون

«نامه طولانی بود برای همین من دیگه نمینویسمش»

امضا:لیدی باگ یا همون مرینت دوپن چنگ

باور نمیکنم

یعنی مرینت لیدی باگه؟

خدای من

لیدی من توی خطره

باید برم و نجاتش بدم😩

اما چطوری!

شاید ادرین نتونه

ولی کت نوار میتونه🤷🏿‍♀️

پلگ پنجه ها بیرون..........

ادامه دارد.....

بچه ها خوب بود؟

کامنت بزارید مرسییییییییی