Love is not a crim part 7
برای بعدی ۳۰ کامنت + ۱۳ لایک
به سمتشون حرکت میکنم .
فیلیکس : حق داشتن لقبتو ماشین رقص بزارن
لبخند ملیحی زدم و زیر چشمی به آدرین نگاه کردم که خنثی داشت نگاه میکرد .... ایش .
آدرین : فردا باید بریم کمپانی برای اینکه عضویتت رو تو کی پاپ ثبت کنیم .
مرینت : اوم ... باشه ، من میرم اتاقم .
از اتاق بیرون اومدم و به طرف طبقه بالا حرکت کردم و رفتم یک دوش ۵ دقیقه ای گرفتم . از حموم اومدم بیرون و سریع موهامو خشک کردم و لباس پوشیدم و پایین رفتم. بوی یک غذای عجبیبی میومد که بوی خیلی تندی داشت . دیدم روی میز بوسام ، گوشت خوک سرخ شده و تند ، جاجانگیمون ، رامیون ، ماندو و صدف هست . برای ۴ نفر آدم این همه غذا لازم بود ؟
بیخیال روی میز نشستم ولی بلد نبودم با چاپستیک کار کنم . یه چیزایی الیا بهم یاد داده بود ولی خب بازم نمیتونستم ازش استفاده کنم . دیدم آدرین اومد پشت سرم و طرز درست گرفتنش رو بهم یاد داد البته به فرانسوی میگفت برای اینکه جلوشون ضایع نشم .
آدرین : بالاخره یاد گرفتی
مرینت : ممنون
لوکا : شما داشتین چی میگفتین ؟
به آدرین نگاه کردم
آدرین : به تو چه غذاتو کوفت کن
لوکا : وا !
مایک : هوی با پسرم اینجوری حرف نزن
لوکا روی لپ مایک یه بوسه ای کاشت و بهش گفت
لوکا : مرسی بابا جونم
فیلیکس : ایش ایش چندشا
خنده ای اروم کردم و به خوردن غذام ادامه دادم ولی خیلی خیلی تند بودن و منم از غذاهای تند متنفرم . چه کنیم برای اینکه سیر شیم باید سنگ هم بخوریم .
ادرین : مرینت
مرینت : بله
آدرین : ساعت ۵ تمرین داریم
مرینت : باشه
لوکا : راستی مرینت کتاب قوانین گروه رو گذاشتم تو اتاقت
مرینت : ممنون
لوکا : خواهش میکنم
مایک رو به فیلیکس
مایک : اوپا
فیلیکس : چیه
مایک :بوسم کن
فیلیکس : گمشو
مایک : بوسم کنن
فیلیکس : گفتم که گمشو
مایک : اصلا دیگه اوپا من نیستی باهات قهرم
و سرش رو به نشونه قهری به طرف مخالف اون میچرخونه
فیلیکس : اوپا
مایک جوابی نمیده
فیلیکس : اوپا
بازم مایک جوابی نمیده
فیلیکس : خیل خب بابا
و بوسه ای روی لپ های مایک میکاره
مایک : الان دیگه با اوپا جونم دوستم
و بغلش کرد . بهشون لبخندی زدم . وقتی سیر شدم تشکر کردم و از پشت میز بلند شدم و به طرف اتاقم رفتم .
در اتاقم رو باز کردم و بهش نگاهی انداختم . باید دیزاینش رو عوض میکردم . رو تخت نشستم و چند تا عکس و .... سفارش دادم . دیدم که صدای در زدن اتاقم میاد .
لوکا : مرینت میتونم بیام تو ؟
مرینت : البته بیا
لوکا : ببخشید مزاحمت شدم
مرینت : نه بابا این چه حرفیه .
به طرف صندلی اتاقم اشاره کردم
مرینت : بیا اینجا بشین
لوکا : ممنون ، راستش دوباره ورودتو به گروه نیمه شب تبریک میگم خیلی خوش اومدی
مرینت : ممنونم
لوکا : میتونم ازت یک سوالی بپرسم
مرینت : البته بگو
لوکا : ..........
______________
لباس مرینت
عکس غذا ها هم میتونین تو گوگل بزنین
_____________
لایک و کامنت فراموش نشه ❤️