کلاس دردسر ساز ها پارت6

سایه ماه سایه ماه سایه ماه · 1402/07/07 10:53 · خواندن 2 دقیقه

این از نشانه های پایان دنیاست ای بندگان من. ایمان بیاورید.

زنی تصادفی: ببینم خانوم اون دختر حالش خوبه؟

آلیا: آره . فقط وقتی فهمید بابای کراشش مچ کراشش رو گرفته از حال رفت. خوب میشه.

زن تصادفی*در حالی که محل را ترک میکرد*: اوکی. ولی اگه خوب نشد دختر رو ببر بیمارستان.

آلیا*به گونه ی مرینت ضربه میزند*: پاشو تا نبردنت بیمارستان.

آلیا*بعد از اینکه مرینت به هوش نیامد*: ای خدا مرینت از دست تو.

(خونه ی آدرین)

آدرین: پس قرار نیست سر من رو ببرید؟

گابریل: نه. چرا باید این کار رو انجام بدم؟

آدرین: چون میخواستم بدون اجازه دوستام رو دعوت کنم؟

گابریل: برای درس خوندن.

آدرین: ولی بدون اجازه بود.

گابریل*انگشت اشاره و شصت اش رو بین ابرو هاش میذاره*: اگه واقعا قراره درس بخونید و زیاد سر و صدا نمیکنید به دوستات بگو بیان اینجا.

*آدرین توی ذهن خودش تو هوا بود*

 (نینو و آلیا)

نینو: شنیدی چی شده؟

آلیا: نه. چی شده؟

نینو: بابای آدرین اجازه داده ما فقط برای درس خوندن و نه کار دیگه ای بریم خونه ی اونا.

آلیا*در حال آماده شدن برای گفتن به همه*: واقعا؟

نینو: آره بابا.

*چت باکس*

آلیا:[بچه ها]

لوکا:[چی شده؟]

کیم:[خبری شده؟]

آلیا:[بابا ی آدرین اجازه ما بریم خونه ی آدرین]

میلن:[:scream:😨😰😱🤯😲😮😱😳]

آلیا:[وا! چرا اینطوری میکنی؟]

میلن:[نمیدونی؟ توی کتاب مقدس یکی از نشانه های پایان دنیا همین کاری که بابای آدرین کرد معرفی شده!]

آلیا:[وات د؟]

آلیا:[هر چی. وقتی آدرین تایم اومدن اونجا رو گفت می بینمتون. بای.]

کیم[بای]

لوکا[فعلا]

میلن[من برم سیر هام رو بیارم. اینجا قراره یکی خوناشام بشه]

 

 

 

 

 

 

اوه اوه. گابریل باید برای مراسم جن گیری خودش رو آماده کنه اینطوری که پیش میره.