
فراموشش کن p3

های ادامه
این پارت متوسطه . حمایت خیلی خوب بود ولی خو چون خیلی زود دادم مجبور شدم کمتر بنویسم دوروز نشده امتحان دارم 😭
شروع
۱ ماه بعد
هعی الان یک ماه میگذره و خیلی اتفاقا افتاده . مریضیم بالاخره خوب شد بعد ۱ ماه بستری بودن و حالا بعد چک کردن گوشیم با ۲۱۴ تا میسکال مواجه شدم 🤠
اول به زویی زنگ زدم چون مطمئنن دق کرده .
_ الووووو
+ بخور پلوووووو
_ چتههههه ت چرااااا ۱ ماههههه جواب نمیدییی
+ برات پیام دادم که !
_ ممکن بود دزدیده باشنت و بجای ت پیام داده باشن من از کجا بفهمم هان !؟
+ بابا انقد وارد جزئیات نشو عه .
_ باورم نمیشه انقدر واست ناراحت بودم .... قطع کرد
هعییی حالا زویی بام لجه
میسکال بعدی کیه عه * رئیس *
چرا جواب بدم اگه جواب بدم ابروم میره نمیخام یاد اوری شه وای نه !
دیدم دوباره الان داره زنگ میزنه جواب دادم .
+ سلام رئیس
_ سلام تو دیگه کارمند اینجا نیستی پس دلیلی نداره بهم بگی رئیس درسته ؟
+ بله درسته !
_ انقد رسمی حرف نزن بعدشم بهم بگو ادرین حله ؟
+ اره اوکیه .
_ راستش زنگ زدم بگم دوستم یک مهمونی گرفته که باید همراه داشته باشیم زویی تو رو پیشنهاد کرد با من میای ؟
+ هاااا چیییی ؟
_ همین که شنیدی
+ عااااا نمیدوننمم نع ( ولی مطمئنم میگی اره )
پایان
کمتر بود نسبت به پارت ۲ ولی خو اتفاقات مهمی افتاد