دنیای پیچیده عشق ❤️

𝐛𝐞𝐚𝐮𝐭𝐢𝐟𝐮𝐥🪐✨ 𝐛𝐞𝐚𝐮𝐭𝐢𝐟𝐮𝐥🪐✨ 𝐛𝐞𝐚𝐮𝐭𝐢𝐟𝐮𝐥🪐✨ · 1402/07/02 16:33 · خواندن 2 دقیقه

دنیای پیچیده عشق ❤️

«پارت چهل و دوم»

بفرمایید 👇🏻

اون روز مرینت خیلی فکر کرد ، اون برای اینکه بتونه آدرین رو ببینه اومده بود به نیویورک ، برای همین حالا که آدرین اخراجش کرده بود تصمیم گرفته بود که برگرده پاریس و تمام اینها رو فراموش کنه .
بلیط میگیره که فردا صبح برگرده پاریس و با تمام خاطرات خوب یا بدش توی نیویورک خداحافظی کنه و دیگه اسکارلت جویی  و هم بندازه دور و خودش باشه .
------------------------------------------------------------------
فردا صبح مرینت آماده میشه که بره فرودگاه ، اما متوجه میشه که گوشیش رو توی شرکت جا گذاشته (واقعا یکروز نفهمیدی گوشیت نبوده؟) اما چون نمیمواست دیگه با آدرین رو برو بشه ولش می‌کنه و سوار ماشین میشه و به سمت فرودگاه می‌ره .
------------------------------------------------------------------
آدرین بعد اون همه ماجرایی که دیروز برای پی اومده بود صبح خیلی زود به شکرت می‌ره ، وقتی وارد اتاقش میشه ، به سمت اتاق مخفی می‌ره تا اونجا رو تمیز کنه تا مبادا اسکارلت چیزی از اونجا برداشته باشه (یعنی وقتی بهمی قیافت دیدنیه) وقتی در اتاق رو باز می‌کنه گوشی اسکارلت رو میبینه که روی یک ویدئو مونده ، وقتی ویدئو رو پیلی می‌کنه ، اسکارلت رو میبینه که « آدرین عزیز خیلی خوشحال شدم که تونستم بعد چندین سال دوباره ببینمت البته نه جوری که تو من رو بشناسی ، اره من همون مرینتم ، مرینتی که یه زمانی بهش فکر میکردی و عاشقش بودی ، وقتی توی زمینه مود گرفته ای شدم تصمیم گرفته ام بیام پیشت اما نه با هویت خودم ، با هویت اسکارلت ، فکر میکردم که شاید دیگه بهم فکر نکنی شاید با کاگامی نامزد کرده باشی و زندگی جدیدی رو شروع کرده باشی ، شاید اشتباه فکر میکردم اما .........»
آدرین اشک توی چشمانش جمع شده بود ، واقعا چرا خودش نفهمیده بود ، چرا اصلا با اسکارلت یا همون مرینت اونجوری رفتار کرده بود .
آدرین سریع به سمت خونه مرنیت میره ، اما دیر شده بود .
سریع به خانم بورژوا زنگ میزنه خانم بورژوا هم بهش میگه که مرینت رفته فرودگاه .
آدرین سریع به سمت فرودگاه می‌ره ، وقتی میرسه همه جا رو میگرده تا جلوی باجه بلیط فروشی ، مرینت رو میبینه ، به سمت مرینت میدوه از پشت درستش  و میگیره و برش میگردونه و مرینت رو توی بغل خودش میندازه (چیه نکنه میخواستید بوسش کنه نه از این خبرا نیس 😅)
مرینت متعجب بود ، اما با خیال راحت توی آغوش آدرین خودش رو جا کرده بود ، اون فهمیده بود که آدرین می‌دونه کیه .

 

 

خب اینم از این پارت از اون جایی که دیگه مدارس شروع شده و کلی امسال سرک شلوغه ، ممکنه دیر پارت بدم .
و اینکه اگر هم توی کانت ها بگید کی پارت میدم اصلا جوابی ندارم و پاسخ نمیدونم برای همین الکی کامنت ندید با تشکر 😅😅❤️