دنیای پیچیده عشق ❤️
دنیای پیچیده عشق ❤️
«پارت چهل و یکم»
ببخشید دیشب نتونستم پارت بدم چون نتم قطع شد
حالا بفرمایید 👇🏻
مرینت گوشیش رو در آورد تا یه ویدیو بگیره و تو همون ویدیو همه چیز رو به آدرین بگه که یهو.....
آدرین میاد ، مرینت ترس تمام وجودش رو گرفت .
آدرین با عصبانیت و خشم جلوی مرینت یا بهتره بگیم اسکارلت قرار میگیره .
-تو به چه اجازه ای اومدی اینجا.
+یه لحظه....بزا
-بیررررررررررررررررررررررررون.
+فقط یک لحظه بزا..
آدرین خون چلوی چشماش رو گرفته بود و به سیلی به اسکارلت میزنه ، خودشم باورش نمیشد که رو یه دختر دست بلند کرده باشه (توجه توجه هر گونه فحش به آدرین در کامنت ها آزاد است😂😂😉)
مرینت که آروم ازچشماش میریزه و دستش روی گونه اش گذاشته به ارومی از کنار آدرین میگذره و به سمت در میره .
-راستی ، از فردا هم نمیخواد بیای سرکار ، در کل دیگه هیچوقت نمی خوام ببینمت .
مرینت سعی داره خودش رو جمع و جور کنه ، به سمت خونه میره(چیه از مرینت بسه بریم سراغ آدرین خر)
وقتی اسکارلت با رفت آدرین باورش نمیشد چیکار کرده ، در اتاق رو میبنده و از شرکت خارج میشه .
خب پایان .
نترسید هنوز ادامه داره ، فقط یکم کرم ریختم ، فعلا 👋🏻😊
راستی ببخشید کم بود بازم میخواستم جاهای حساس تموم کنم که تا پارت بعد خمار بمونید