منشی قلبمf2p2

R.A R.A R.A · 1402/06/24 21:09 · خواندن 2 دقیقه

اینم از پارت بعد بچه ها راستی تو کامنتا گفتم تا پارت ۳فصل دوم را دادم ولی خب من یکم قاطی کردم من رمان عشق اتشین را هم مینوسم و اینو با اون قاطی کردم ببخشید

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

رزیتا.باشه ممنون مت

از زبان رزیتا

دیگه حسی نداشتم نسبت به مریضی ام بعد اینکه از مت تشکر کردم بلند شدم به آشپز خانه رفتم و دوتا قهوه درست کردم و روی میز گذاشتم ،قهوه ها را خوردیم مت همش داشت بهم نگاه می‌کرد خب ی جورایی منم دوسش داشتم ی پسر قد بلند جذاب تودل برو مگه میشه دوسش نداشته باشی 

ظهر خیلی خوابم میومد پس به مت گفتم میرم بخوابم به اتاقم رفتم روی تخت دراز کشیدم کمی طول کشید تا خوابم ببره ولی خواب خوبی بود چشمامو که باز کردم ساعت6بود موهامو شانه زدم و لباسمو بای تیشرت و شلوار زرد عوض کردم موهامو باز گذاشتم بعد چند ماه اولین بار بود مثل قبلنا به خودم میرسم ساعت 7شده بودبه پذیرایی رفتم ولی با چیزی که دیدم شوکه شدم مت هم لباسش را عوض کرده بود ی تیشرت و شلوار به رنگ طوسی موهاشم شانه زده بود ولی حسابی جیگر شده بود روی کاناپه نشسته بود و داشت تلوزیون تماشا می‌کرد روی مبل کناری نشستم نگاهش کردم ولی تا نگاهم کرد نگاهمون برگردوندم 

مت.زیبا شدی

رزیتا.مرسی تو هم همینطور 

مت.امشب شام از بیرون میگریم برو آماده شو باید برای فردا برویم خرید

رزیتا.اوکی مت

توی اتاق برگشتم ی کراپ مشکی با ی شلوار بگ مشکی پوشیدم توی لباس سینه هام خیلی تو چشم بود ولی خب خیلی هم بهم میومد پس عوضش نکردم ی میکاپ ملایم کردم موهامو همشو بالا بستم 

از زبان مت

به اتاقم رفتم باورم نمیشه ازش خواستم باهام بیاد بیرون حالا چه گای تو سرم بزنم این چه زری بود زدم حالا چجوری خودمو کنترل کنم دیگه چیزیه که شده و نمیشه جعمش کرد ی تیشرت مشکی با ی شلوار جذب مشکی پوشیدم و عطر زدم از اتاق بیرون آمدم و روی کاناپه نشستم بعد 10دقیقه رزیتا از اتاق بیرون آمد خیلی خوجل شده بود اصلا نمیتونستم خودمو کنترل کنم بخاطر همین خودمو به اوت راه زدمو از خانه بیرون زدیموارد ماشین شدیم 

اول به فروشگاه خوراکی رفتیم و یکم چلسمه برای توی راهمون گرفتیم ی مرغ هم خریدیم برای درست کردن جوجه بعد به ی لباس فروشی رفتیم هم خودم لباس خریدم و هم برای رزیتا لباس خریدیم دیگه ساعت نزدیکای 9بود رفتیم رستوران وغذا خوردیم دیگه از حرفای رزیتا پکیده بودم از خنده شب خیلی خوبی بود به خونه برگشتیم ...

 

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

 

 

اینم از این پارت برای پارت بعد۳۰لایک و سی کامنت