دنیای پیچیده عشق ❤️
دنیای پیچیده عشق ❤️
«پارت سی و نه»
بفرمایید 👇🏻
وقتی مرینت از خواب بیدار میشه .
گوشیش رو برمیداره اما با کلی خبر مواجه میشه .
«تیتر خبری»
«به نظر شما آدرین اگرست و اسکارلت جویی باهم زوج هستن ، اگه نباشم هم که خیلی به هم میان»
مرینت کلی از این اخبار ها دریافت کرده بود حتی کلی از گزارشگر ها به اسکارلت گفته بودند تا باهاش مصاحبه کنند .
مرینت سریع لباساش رو میپوشه و همزمان به آدرین هم زنگ میزنه ، اما آدرین جواب نمیده(حالا که باید جواب بده نمیده)
اسکارلت وقتی از خونه بیرون میره ، با جمعی از گزارشگران روبرو میشه .
-خواهش میکنم من الان وقت ندارم .
+خانم جویی یک لحظه......
-ببخشید ...... ببخشید ....
مرینت بالاخره از اون جمع رد میشه سوار ماشینش میشه و به سمت شرکت میره .
دم در شرکت هم پر گزارشگر بود .
اسکارلت مجبور میشه تا با یکی شون مصاحبه کنه .
-خب بفرمایید.
+این راسته که شما و آقای اگرست زوج هستید؟
-خیر اون فقط یک عکس بود همین .
+اعتراف کنید .
-ببخشید شما میخواید مصاحبه کنید یا بازجویی.
+ببخشید من منظوره.......
مرینت از اون ها رد میشه و به سمت اتاق آدرین میره .
آدرین هنوز اونجا نبود ، مرینت ۳۰ ساعت میشینه و بعد سر و کله آدرین پیدا میشه .
اسکارلت بدون هیچ مقدمه ای میگه.
-میشه تمام اون عکس ها رو از بیلبورد و تابلوها و ..... کلا بردارین .
+دقیقا چرا ؟(این خره گاو الاغه واقعا)
بعد اینکه اسکارلت همچی رو بهش توضیح داد .
-امممممم.............خب با یه مصاحبه حل میشه.
+نه نمیشه اینا میخوان سوژه بسازن .
اسکارلت و ادرین تصمیم گرفتن یه فیلم آماده کنن و بعد تو اینترنت بخشش کنن تا دیگه کسی حرفی نزنه .
وقتی فیلم رو منتشر کردن ، اون خبرا خوابید و تمام گزارشگر ها توی اون پست از اسکارلت و ادرین عذر خواهی کردند .
خب قصه ما به سر رسید کلاغه..........نه دیگه تازه به وسط های داستان رسیدیم ، خب من این چند رو مسافرتم و ممنون میشم نگید پارت بده و پاتر بده 💞👋🏻