my magical world💎🔮p1
الینا اومده با یه رمان تازه و نیو برو ادامه از پارت اول قزاوت نکنید
ژانر*ماجرجویی/هیجانی/ عاشقانه
🟣🟣🟣🟣🟣🟣🟣🟣🟣
نام،مرینت دوپن چنگ
سن،۱۸
محل زندگی، خانه ی دوسش آلیا
اون تنها عضو باقی مانده از خانوادشه بقیه ی به طرز عجیبی از دنیا رفتن فقط یه کتاب براش مونده از ابن خانواده اما به دل نمی گیره
نام، آلیا سزار
سن،۱۸
محل زندگی، خانه خودش او بسیار دلسوز هست و از بچه گی با مرینت دوست یود وقتی فهمید دوستش خانواده ندارد اونو به خانه اش برد تا زندگی کند خوشبختانه یه اتاق اضافه داشتن آلیا دختر آقای شهردار هست برا همین خیلی پول داره می تونست مرینت رو نگه داره 🙂
لین اتاق مرینت خودم کشیدم 🥰🥰🥰کپی ممنوع
فعلا تا همینجا خوبه آدرین و ....رو هم تو داستانی که میان توش معرفی می کنم 🥰 و حالا داستان
♡my magical world ♡
آلیا، مرینت پاشو امروز روز مهمیه
مرینت،نه برا من
آلیا، چرا ؟!اوه فهمیدم
مرینت، آلیا گفتم تو این روز بد من نمی تونم بیام بیرون نمی دونم چرا می ترسم
آلیا، منم نمی یام تو خونه میمونیم تو اتاقت
مرینت، واقعا !؟اوه آلیا تو مثل خواهرم میمونی 👯🏻♀️👩❤️💋👩
آلیا، تو هم بیا بیا یه صبونه ای بخوریم بعد می تونیم کتابتو مطالعه کنیم
مرینت، تو که می دونی نمیتونم بخونم زبانش نا معلومه
آلیا، نه بابا پدرم دیروز این اپلیکیشن را معرفی کرد ار زبانی را تشخیص میده ببین
مرینت،وای واقعا کار می کنه !!! آلیا، آره بیا رو مبلت بشینیم و با نور خورشید بخونیمش
#مرینت
کتاب قدیمی بود یه سری عکس از چیز های مختلف و حروف بود
الیا، ایم سنجاق سینه چه خوشگله
مرینت، آره چون انگار تو هر صفحه ای یه نشونه ازش هست عجیب نیست؟!
آلیا، نمیدونم ولی فکر نمی کنم مهم باشه
مرینت، ابنا چی عکس از ابر قهرمانان
آلیا،آره انگار اون هر کدوم اینو پوشیدن این سنجاق سینه رو دارن
مرینت، فکر نکنم مهم باشه خب کافیه بر یه قسمت از سریال عشق ترسناک بزار من میرم توت فرنگی با نوتلا بیارم
آلیا، حتما اوه راستی بلوبری فراموش نشه دیوون ی بلوبری هستم مرینت، باشه بلوبری خامه ای هم میارم 🫡
#مرینت
رفتم تو آشپز خونه تا توت ها را بیارم هنوز درگیر اون سنجاق بودم چرا مادر هیچ وقت در موردش به من نگفته بود؟!اون کجا هست ؟!می خواستم به دستش بیارم هر طور شده اما اطلاعاتم کم بود
آلیا، مرینت بیا
مرینت، اومدم
آلیا، آقای اگراست را می شناسی ؟!
مرینت،البته کا بزرگ ترین طراح مد دنیا را میشناسم
آلیا، ما رو دعوت کرده به خونش
مرینت ، یعنی بریم پاریس ؟!(اونا تو نیو یورک هستن )
الیا/میای بلیت اضافه دارم
مرینت /البته این رویامه
الیا/پسرش چی رویات نیست باهاش باشی
مرینت/ادرین ؟چرا چرا هست
پس برو وسابلت رو جمع کن
#مرینت
رفتم تو اتاق هیجان زده بودم وسایلمو جمع کردم اصلا انگار فراموش کرده بودم چه روزی بود فقط می خواستم به اون پسره فکر کنم از اتاق بیرون رفتم به سوی عشق
آزمایشی بود تورو خدا قضاوت نکنین پارت بعد را امروز می دم