رمان 💞 عشقی جدید 💞 پارت 5

M.A M.A M.A · 1402/06/19 17:02 · خواندن 1 دقیقه

بچه ها گفتم میخوام وبلاگ درخشان رو حذف کنم ، اینم پارت 5 واسه کسایی که نخوندن که

وبلاگ رو حذف کردم بتونن بخونن . 

برو ادامه 👇

 

 

 

از زبان آدرین #

درو قفل کردم و به سمت ماشین مشکی رنگ و گرونم رفتم . سوار ماشین شدم و به نگهبانان

گفتم نزارن در بره . ماشین رو روشن کردم و به سمت آدرسی که لایلا گفته بود حرکت کردم . 

زیاد دور نبود به همین دلیل سریع رسیدم . ماشین رو پارک کردم و به سمت کافه رفتم ، وارد 

کافه شدم . لایلا رو دیدم ، واو با اون لباس س.ک.س.ی فوق‌العاده شده بود 🤩 به‌ نظر من 

همینجوریشم زیبا بود با آرایش که ۱۰۰ برابر زیبا تر میشد 💋

لایلا : وای عشقم اومدی ❤

آدرین : بانوی من گفته بود بیام من نمی تونم رو حرف بانو حرف بزنم ایشون ملکه است . 

( 🤮 )

لایلا : اوه عشقم 😍 بیا بشین . 

آدرین : چشم بانو 😉

لایلا : اوه راستی آدرین زندونیش کردی ؟

آدرین : معلومه تو قلبمم بخوای دو دستی قلبم و بهت میدم 🫀

 

 

خب اینم از این دیگه وبلاگ درخشان رو حذف می کنم .

بای 👋