عشق وحشت p10❤️🔥

ک ک ک · 1402/06/19 16:15 · خواندن 3 دقیقه

نرسید ولی دادم 😶

لایک کن 😑🔪

#آدرین

 همه جا ساکت بود آلیا فقط تو دلم نشسته بود و گریه می کرد اشکاش عینکش را کثیف کرده بود اول خواهرش حالا هم دوست پسرش عینکش اصلا بخار کرده بود درکش می کردم بایدم اینطوری باشه امید جفتمون مرینت بود که اصلا معلوم نیست کجا بود

  آلیا، آدرین

  _چیه ؟!

 آلیا، میشه منو خفه کنی ؟! 

_ام نه نه نه نه تو تنها کسی هستی که برام مونده بیا بریم کاگامی را پیدا کنیم بعدشم مرینت اوضاع درست میشه بیا 

 خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ 

 آلیا، دوباره این صدا ؟!!!!

 _آهای هر کی هستی به صلاحته که مرینت و کاگامی را همینجا چلو چشمم سبز کنی یه متأسفم هم بدهکاری

  ++یعنی من واقعا اهمیت میدم که شما دوستتون را ببینین ؟!اهمیت داره برا من ؟! شاید باید جلوت خون پراکنده کنم

  _ غلط کردم😶😐

 الیا، آفرین دلاور 😑ااااا(جیغ)

 _چته باز چی پیدا کردی ؟!!!

!  آلیا، استخون 😨😧

 _همینو کم داشتیم 😶

 آلیا، بریم آدرین من میترسم قبلا نینو ازم محافظت می کرد الانم رفته 

 _امیدوارم برا کاگامی و مرینت دیر نشده باشه  آلیا، ااااا جنازه 😨😨😨

 _همینو کم داشتیم این جنازه مثل کاگامی هست

  آلیا، اونم مرد ؟!!!😨

 _با اجازت 😶 

الیا، فکر کنم باید......فرار کنیم!!!!!!!!!!!!!

 _آره قبول دارم 😐

 [[بچه ها ؟!

 الیا، مرینت تویی ؟! نکنه مردی ؟!

 [[خودمم نمیدونم کلی دیدم مارینا یه سنگ بزرگ پرت کرد رو کاگامی و اونم کشت  

_تو اصلا کجا هستی ؟! 

#مرینت  یه جایی بودم که معلوم نبود انگار تو اون دنیا نبودم دنیای موازی یا همینچین چیزی ولی یه بویی میومد  که خیلی بد بود الان فهمیده بودم که مارینا پشت غضیه هست مه خفم می کرد کم کم کم شد ولی بوش دو برابر شد دیگه تحملم کم شد افتادم رو زمین تا اون موقع بی هوش بودم !! 

(جایی که آلیا و آدرین هستند

  #آلیا  دلم میخواست اون دختره را خفه کنم اومده بود هرچی داشتمو گرفته بود ادرینم این طوری بود انگار از اون دختره خوشش میاد 😏😏 

_آدرین؟! آدرین، بله  

_رل مرینت هستی

  آدرین، چی عقلتو از دست دادی پا دوستیم...فکر کنم😶

 _صدا چی بود 

 مواههههه بفرماین ابن طرف

  آدرین، داره کم کم ترسناک میشه

  _ اون طرف بن بسته مجبوریم این وری بریم😰

 ادرین، باشه یک دو سه  

_جان اینجا شبیه قصر نفرین شده هست 😨

 آدرین،

 چقدر عجیبه ! 

_آدرین این مجسمه را ببین

  ادرین، هه آلیا این مثل مال تو هست

  _اینم تو و نینو و امبر و کاگامی 

 آدرین، چرا تو قلبمون خالیه 

 _گفتی مرینت سنگ پیدا کرده بود ؟!

 خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ  ادرین،

 بد شد که 😶

لایک کن 🔪😑🔪🔪