خون آشام زندگی من s2 p6
بعد قرن ها دادم بیمارستان بودم حالا چرا بهم فوش میدید؟
مرینت: از تخت بلند شدم دست و صورتمو آب زدم لباسامو عوض کردمو به سمت لوکا و آدرین رفتم
لوکا: عه مرینت اومدی
مرینت:سلام لوکا چطوری
لوکا :بد نیستم تو چطوری
مرینت: منم خوبم
آدرین:خب خب دیگه احوال پرسی بسه برم سر اصل مطلب
مرینت:خب نقشه چیه
لوکا:نقشه اینه که یکی از خدمتکارا رو میفرستیم و ا ن اصرار میکنه که اونجا کار کنه بعد از چند روز که کار کرد با ماده ی بیهوش کننده توی غذای همه میریزه بعد ما کارمون رو شروع میکنیم
مرینت:چه نقشه آسونی اگه خدمتکار قبول نکرد چی
آدرین: نه من میدونم فیلیکس هزار تا خدمتکار داشته باشه بازم استخدام میکنه چون خیلی تنبیه
مرینت: آه.آها (بدو بدو رفتن سمت دستشویی)
آدرین و لوکا باهم : عه مرینت چی شد
آدرین : بزار برم ببینم (رفتن سمت دستشویی)
آدرین : مرینت حالت خوبه
مرینت:اوق نمیدونم
آدرین : عوارض پودره ؟
مرینت: دکتر یادش رفت عوارضش رو بگه وای فکرکنم آره عوارضشه 🤢
مرینت: حالم اصلا خوب نیست
آدرین: برو روی تخت دراز بکش
مرینت : باشه
▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎
*دو ساعت بعد*
مرینت. مرینت بیدار شو (با صدای خیلی آروم)
مرینت:عا عاه اومم چیه چرا منو بیدار کردی آدرین
کارا:مرینت منم کارا .
مرینت:چ.چی کار.کارا خودتی
کارا:آره مرینت
مرینت: هق هق (گریه) دلم برات تنگ شده بود
کارا : منم مرینت لوکا همه چیزو بهم توضیح داد
مرینت: کاراا (پریدن بغل هم)
□□□□□□□□□□□□□□
پایان پار بچه ها میدونم خیلی کم بود چون اصلا حال نداشتم و تازه از بیمارستان مرخص شدم
بخاطر همین شرطا رو کم میکنم
برای پارت بعد 30 لایک و 30 کامنت