عشق بچگی پایان
.
مرینت. من برم کلی کار دارم
آدرین. منم برم شرکت بعد میرم دنبال مارینا
تق تق تق
مرینت. اومدم / سلام بیاید تو
کاگامی. نمی گفتی هم میومدیم
برلیان. سلام عمه جونم
مرینت. سلام عزیزم چرا ناراحتی
کاگامی. دلش میخواست بره پارک گفتم الان نه ناراحت شد
مرینت. خب وقتی دایی جون رفت دنبال مارینا بعد اومدن اینجا شمارو میبرم پارک باشه دیگه ناراحت نباش
برلیان. باشه
دوساعت بعد
مرینت. آخيش تموم شد حالا میتونیم استراحت کنیم ساعت چنده؟
کاگام. دو نیم
مرینت. وای مارینا چرا نیومد وایسا به آدرین زنگ بزنم
بیب بیب
آدرین. بله....
مرینت. بچه رو چرا نیاوردی
آدرین. آروم باش
مرینت. بلد
آدرین . این دختر شما این قدر سخت گیره الان من شش جا بردمش هنوز کیکو انتخاب نکرد
مرینت. باشه 😒
بیب بیب
مارینا. بابایی کی بود
آدرین. مامانی نگران شده بود
آدرین و مارینا کیک رو خریدن و رسیدن خونه مرینت هم که قول داده بود بچه ها رو ببره پارک برد شون پارک یکم بازی کردن و رفتن خونه یواش یواش همه مهمونا اومدن وقتی یکم شد شام خوردند و جشن گرفتن و مارینا عاشق کادوی مادر پدرش شد بعد که مهمونا رفتن مرینت باید خونه رو تمیز میکرد تا ساعت ۲ شب درحال مرتب کردن خونه بود بعد بی حال رفت خوابید روز بعد آدرین وقتی بیدار شد دید مرینت تو اتاق نیست رفت پایین دید مرینت پایین پله ها بیهوده از پله افتاد پایین
آدرین. مرینت مرینت پاشو چیشد زنگ بزنم به اورژان
مرینت رو بردن به بیمارستان و یه سری آزمایش ازش گرفتن
آدرین. خانم دکتر حال همسر چطوره
دکتر. هم حال مادر خوبه هم بچه
آدرین. چی بچه ما بعد مارینا پچه دار نمیشدیم
دکتر. این یک معجزس چون ایشون چهار ماهی بود که باردار هستن بچه هاتون دوقولو هستن
آدرین. فکر میکرد اضافه وزن گرفته
حال مرینت خوب شدبردنش خونه
مارینا. مامانی الان تو نی نی داری دیگه منو دوس نداری
مرینت. این چه حرفیه من شما رو یک سان دوس دارم
................................................................
چند ماهی شد و بچه های مرینت و آدرین به دنیا اومدن موهایی طلایی و چشمانی آبی از نظر مرینت جادو اتفاق افتاده بود
چند سال بعد
همه بچه ها بزرگ شدن مارینا ازدواج کرد دوقولو ها یعنی اما. هوگو هم نامزد داشتن مرینت بعد دیدن خوشحالی و خوشبختی بچه هاش از دنیا میره حال آدرین هم روز به روز بدتر میشه
_________________________________________
پایان