قمار عشق p20
ادامه مطلب 👇👇
راوی
مرینت بدون توجه به هیچکس پرید توی آب یه دختر کوچولویی توی آب افتاده بود و داشت توی آب جون میداد و مرینت به اون کمک کرد وانو به بالا برد و دختر بچه با بی رمقی روبه مرینت میگه:
دختر بچه:عروسکم عروسکم
مرینت باز بدون اینکه به کسی توجه کنه پرید توی آب و دنبال عروسک دختره کشت و...
آدرین
مرینت رفته بود توی آب من توی شوک بودم وقتی مرینت اومد و یه دختر کوچولو رو آورد و دوباره رفت توی آب نمی دونم چرا ولی رفت منم رفتم بعداز چند دو سه دقیقه رفتم توی آب مرینت اونجا توی آب بی هوش بود
مرینت
وبی هوش بودم و یه چیزی روی لبم احساس کردم چشمام به یه پسر با موهای طلایی نه اون آدرین بو که از طریق دهن داشت به من اکسیژن می داد(آقا دیگه ایده دیگه ای نداشتم) چشمام کامل باز شد و آدرین منو کشوند بالا رفتیم من صدای تشویق آدم های که اونجا بودن رو شنیدم و دیگه چیزی یادم نیومد و بی هوش شدم
آدرین
تنها راهی که می تونستم مرینت رو ببرم بالا توی خشکی از طرق لب بهش اکسیژن دادم آوردم اون رو توی خشکی ولی بی هوش شده و اونو بردیم بیمارستان و مرینت رو بردن توی اتاق عمل بعد از چند ساعت دکتر اومد و گفت
مکالمه آدرین با دکتر
آدرین : حالش چطوره
دکتر : به خیر گذشت الان خواب هست نگران نباشید تا دو روز دیگه مرخص میشه. ولی امکان اینکه سرما بخوره خیلی هست
آدرین : خیلی ممنون دکتر کی میتونم ببینمش
دکتر: بزا یه نیم ساعت یا یک ساعت دیگه
آدرین : باشه ممنون
بعد از چند ساعت
آدرین مرینت رو ملاقات می کنه
آدرین: خوبی
مرینت : اگه آب رفتن توی حلقت قبول نباشه
آدرین : چرا این کار رو کردی بهم بگو یک نفر دیگه انجامش میداد چرا
مرینت : یادم میاد که خاله ام همیشه یک چیزی می گفت گاهی یکی از کمک هایی کہ میتونی به دیگران بکنی اینه که' خودت خوب بشی'
آدرین: حتی اگه بمیری
مرینت: آره ولی تو چرا این کار رو کردی به من کمک کردی چرا
آدرین: به همین دلیل که تو گفتی
مرینت : حتی اگه یه نفر رو که بی هوش هست رو بوس کنی
آدرین : آره
خوب بسه دیگه
آقا من دیگه نمی خوام ادامه بدم چرا چون نه لایک می کنید نه کامنت میزارید 😒🙄