روزی که عشق به دنیا آمد ❤️ و مرد 🖤 p9
ببخشید نتونستم منحرف بزارم چون مهسا موقت میکنه
اما بجاش این پارت ............. یوهاهاهاهاهاهاهاها 😈😈😈
سلام 👋🏻😁
بریم برای رمان ✍🏻😉
ادرین #
الا داریم سخت تمرین میکنیم ولی هر روز که میگذره لبای مرینت عاشق ترم میکنه 👄 اونا خیلی وسوسه کنندس
اما نه من هنوزم عاشق کاگامی ام 😔 آره همینه
مرینت دوست صمیمی منه و کاگامی عشقم 🥰
درسته که اون مرده ولی من هنوز هم دوسش دارم 🥹🥹
خسته و کوفته از تمرین اومدم و رو مبل ولو شدم 🛋️
م : آدرین بیا بریم بیرون قدم بزنیم🥺
آ : الان شبه بزار برا صبح 🥱
م : پس باید ظرفارو خودت بشوری 😌
آ : آماده شو بریم 🤣🤦🏼
مرینت #
رفتم توی اتاقم لباس کراپم که تا بالا ی شکمم بود پوشیدم روش هم کاپشن خوشگلم 😊
یه دامن کوتاه خوشگل پوشیدم که تا بالای زانو هام بود
شروع کردم به آرایش کردن وای خیلی خوشگل شدم 💫
میخام ادرینو عاشق خودم کنم 😘
رفتم بیرون آدرین داشت با تعجب نگام میکرد
م : بریم
ا : آره بریم
سوار ماشین شدیم اهنگ گذاشت خیلی قشنگ بود
کنار یه بستنی فروشی وایسادم پیاده شدم 🚶🏼
آ: من میرم بستنی میگیرم میام رو صندلی بشین 🪑
رفتم نشستم اون جا خیلی خَلوت بود میز کنار م چند تا پسر بودن
اومدن سمتم داد زدم آدرین ..... آدرین
پ: جون آروم باش کاریت نداریم
داشتن به ک. ..... و س...... هام نگاه میکرد ن یکیشون دستشو دور کمرم حلقه زد
که آدرین
ا : اومد مرینت چیه ؟
یا دیدن پسرا که داشتن منو اذیت می کردن اصبانی شود 😡😡😡
اونا تا آدرین رو دیدن فرار کردن
بستنی خوردیمو سوار ماشین شدیم 🚗
همش هق هق میکردم 😢😢
آ : (داد زد ) الان چکار کنم باهات 🔥
م: ب ..بخشید😭
آ : نگو ببخشید بگو چکار کنم 😡
م : ب .... ب... ببخشید 😭
رسیدیم خونه رفتم داخل اتاقم روی تخت😯
ادرین اومد داخل جلوم وایساد
پاهامو آوردم بالا و چسبوند به سرم
دیدم ادرین زول زده به دامنم که یادم اومد زیر دامنم
شو...رت نپوشیدم و وسط پاهام بازه 😖
و آدرین میتونه ک ...... م رو ببینه خوشکم زد 😳
دستش رو گذاشت روی ک ....... 😰
سریع پاشدم رفتم توی دستشویی نباید بزارم این کارو بکنه
اومدم بیرون ادرین جلوم وایساد بود خجالت کشیدم 😧
آ : ببخشید یکم یکم جوگیر شدم 😓
م : باشه ولی دیگه این کارو نکن 😟
خیلی استرس داشتم 3 روز دیگه با سیاه پوش مبارزه داریم و هنوز آماده نیستیم😮💨
آدرین سریع اومد داخل اتاقم خیلی استرس داشت و نفس نفس می زد 😨
م : چی شده ؟ 😰😰
آ : لوکا.....لوکا ....😰😰
خوب این پارت تموم شد
اما پارت بعد پارتیه که خیلیا منتظرش بودین تا میتونید برای پارت بعد آدم جمع کنید اون پارت مثل هیچ کدوم از پارتای وبلاگ نیست 😰😰 مریت قرار توی پارت بعد با سیاه پوش روبه روشه کارت باز احضار میشه مرده ها از قبر بیرون میان و کلی اتفاق می افته 😰😰
برای پارت بعد 30 کامنت و 25 لایک
( برچسب هم ساختم )
بای 💋❣️🫰🏻