دوست یا دشمن فصل ۲ قسمت۴

Nillay Nillay Nillay · 1402/06/09 12:05 · خواندن 1 دقیقه

سلام برو ادامه

از زبان مرینت

 

بهش گفتم: دوست من آدرین قدرتش ماه بود. اون همه ی قدرتش رو داد تا من راحت زندگی کنم.

بعدش کل ماجرا رو تعریف کردم و بهش گفتم: تو الان تنها کسی هستی که می تونی آدرین رو نجات بدی.

ازم پرسید چطور می تونم و منم جواب دادم تو می تونی یکم از قدرتت رو به آدرین بدی تا اون دوباره به هوش بیاد چون اون نمرده.

لوکا هم بهم گفت: باشه‌. حتما. هر کاری از دستم بربیاد انجام می دم.

تو راه که خواستیم به خونه ی آدرین بریم با خودم گفتم: من تو بچگی یه برادر داشتم که رو دستش یه علامت کره ی زمین داشت و وقتی ۶ سالش بود گم شد. یعنی لوکا اون برادرم بود؟

ازش پرسیدم تو تو بچگی یه خواهر داشتی و گم شده بودی؟

اون جواب داد نه از اون زمان چیزی یادم نمیاد.

رفتیم خونه ی آدرین که تو کتابا دنبال روش کمک کردن به آدرین و انتقال نیرو بگردیم که یهو چشمم خورد به .....

 

 

اگه می خواید بدونید چی شد منتظر پارت بعدی باشین