عشق بچگی s3 p12
.
مرینت. خا بسه دیگه
لوکا. دایی دارم میشم
آدرین. منم دارم بابا میشما
لوکا. حالا به بابا و خاله امیلی گفتید
آدرین. نه ما خودمون امروز فهمیدیم
لوکا. وای دکتر برید بینید چند وقته بارداره
مرینت. نه
آدرین. چرا
مرینت. آمپول میزنن؟
لوکا. شاید
مرینت. میترسم
لوکا. نترس درد نداره
مرینت. نمیرم
لوکا و آدرین. میری
مرینت.نه
لوکا آدرین. آره
نیم ساعت بعد
لوکا. بسه بیاید بریم بیرون دوری بزنیم بریم مسافرت
آدرین. فکر خوبیه
مرینت. خب لوکا برو زویی رو خبر کن منم برم پیش فیلیکس
آدرین. من چی
مرینت. خونه رو تمیز میکنی
آدرین. باشه😒
مرینت.
لوکا اومد سوسک رو گرفت منم بهش گفتم باردارم خیلی ذوق کرد بعد قرار شد یه مسافرت بریم ولی فیلیکس مدرسه باید بره چون معلمه منم فرار شد برم پیشش بهش بگم
داخل مدرسه
تق تق تق
مدیر. بفر مایید
مرینت. آقای بوستیه (نمیدونستم چی بزارم بنا برین این اسم رو گذاشتم) میتونم برم فیلیکس دوپنگ چنگ رو ببینم
مدیر . شما باهش چه نسبتی دارید
مرینت. معلمم بودند و هم برادرم هستند
مدیر. بله مشکلی نیست میتونید ببینمشون
تق تق تق
فیلیکس. بفر مایید
مرینت. یه کار کوچیک داشتم میشه بیام داخل کلاس
فیلیکس. خواهر جونم بیا تو . خب بچه ایشون خواهرم هستند مرینت
مرینت. از دیدن همتون خوشحالم بچه ها
زینگ زینگ زنگ استراحت
بچه ها. میشه داخل کلاس باشیم
فیلیکس. باشه . مرینت تو چیکار داشتی (بچه ها دادن نگاشون میکنن)
مرینت. خب....
آدرین. میخوایم بریم مسافرت دایی جون
مرینت. فوضول خان تو اینجا چیکار میکنی خونه رو تمیز کردی
فیلیکس. چه زن زلیلی هستی
مرینت. زنزلیلی حالیت کنم تو میدونی و کاگامی
فیلیکس. نه
یکی بچه ها . استاد
فیلیکس. بله
بچه . شما و اون آقا چقدر شبیه همین
فیلیکس. بله شبیه همیم اما دادش نیستیم
مرینت. فیلیکس خان بلند شو من بشینم برات بد میشه ها
فیلیکس. چرا
مرینت. بزار به بچم بگم بهت دایی نگه
فیلیکس. چیییی دایی
مرینت. خب آره
لوکا.آره دایی
مرینت. لوکا تو اینجا چیکار میکنی
لوکا. من نا سلامتی دایی هستم
فیلیکس. عع منم دایی بچه هستم
لوکا. نه من داییم
فیلیکس. من داییم
مرینت. بسههههههههه
_____________________________________________
ببخشید اگه کم بود