عشق وحشت(وحشت روح 😈) p4

ک ک ک · 1402/06/08 12:46 · خواندن 2 دقیقه

برو ادامه 🙂

#مرینت 

اصلا مونده بودم آلیا گم شده بود ولی صداش از زیر زمین میومد و اکو میشد مونده بودم چیکار کنم 

آدرین: خب یکی باید ره آلیا را بیاره دیگه 

امبر: اونجا سوسک و مارمولک زیاده من می ترسم 🥺

نینو: فکر کنم من باید برم شوالیه در راه نجات پرنسس 

امبر: اونوقت فکر می کردم من سوسولم 😐

آدرین:بیاین باهم بریم نمیخوایم یکی دیگر را هم از دست بدیم

-موافقم  

رفتیم تو چاه اما صحنه عجیب بود

امبر:وقت سلفیه😌

آدرین:الان وقت سلفیه آخه !!!!

امبر:ویکتوری ...خب بریم 

-باشه میریم 

نینو:این نوشته را ببینین نوشته به چپ نرین 

-میشه ببینم 

نینو:بیا مری

- این دقیقا این همون نوشته هاست دور تا دورش سیاه و با قرمز خونی روش نوشته 

آدرین:یعنی همه ی اینا زیر سر یه نفر بوده ؟! و ما حتی نمیدونیم اون کیه ؟؟

ااااااااکمک 

نینو:آلیا !!!!!!!

آدرین:پخش شین امبر تو با نینو و کاگامی برو مرینت تو با من بیا 

همه:باشه 

#آدرین 

با مرینت رفتیم تو تونل معلوم بود خیلی می‌ترسید چشماش پر اشک بود

+آروم باش همه چیز درست میشه 

مرینت: فکر نکنم اونیفورم آلیا خوب باشه انگار امروز یکی مون میمیره 

+اگه مراقب باشیم ن...

مرینت:(صرفه -صرفه ) این مه خیلی بوی بدی میده (صرفه ) آدرین 

+مرینت !

مرینت:چشمام داره سیاهی میره 

+نه

مرینت افتاد رو زمین بعد همون صدای خرچ. خرچ اومد  + مرینت بیدار شو بیدار شو دیگه 

مرینت :آدرین...... من .....دوست 

+جان 😐😶مرینت داری سیاهی مسری پاشو یادت باشه چرا اومدیم اینجا!!!!! انگار فایده ای نداره 

#آدرین

برش داشتم و بغلش کردم قلبش با بد بختی صدا می داد دویدم تا بلاخره اومدیم بیرون مربنت هم گذاشتم روی سکو یه شیشه آب داشتم ریختنش رو صورتش 

مرینت:آه آدرین 

+حالت خوبه 🥹

مرینت:آره اینجا کجاست !!!!

خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ 

آدرین :دارم می ترسم 😶

 

پارت بعد ۱۰ تا لایک و ۸ تا کامنت بای بای 

 

💗💗💗💗