عشق یا انتقام p5(همراه با سم و نظرسنجی)
هلو چطورین؟ راستی لایکا تا بیست نرفت ولی اشکال نداره دفعه بعدی به شرطی که میگم گوش کنین این پارت هم شرط نداره تو کامنتا بگین دوست دارین ادامه بدم؟ سم و اسید دوباره اوردم اون پایینه برو ادامههههه 👇🏻
از زبان مرینت
با الیا تو راه بودیم که یهو دیدم سراشپز مغازه رو بسته! وای حالا چیکار کنم؟
مرینت: الیا! الیا!
الیا: چی شده دختر؟
مرینت: یعنی ادرین بعد اون همه سال منو این شکلی دید؟
الیا: اره ببخشید شما غذاتونو بخورید
مرینت: داری میگی اره؟ تو چطور دوستی هستی؟ ادم موهای دوستشو میبافه کرم پودری چیزی میزنه ببین اخه من لباس گارسون تنمه
الیا: چه میدونم دختر اخه پشت گوشی یه طوری حرف زد فکر کردم نمیاد
مرینت: واقعا؟ صبر کن ببینم تو چطوری شماره ادرین رو گیر آوردی؟
الیا: به شماره سابقش زنگ زدم جواب داد
مرینت: واقعا؟ عجب ادرین رو ببین هنوز هم شماره سابقش رو داره حتما منتظر بوده بهش زنگ بزنم
ادرین تو شرکتش
ادرین: منتظرش باشم نینو؟ چی میگی برا خودت؟
نینو: یه سوال پس چرا هنوز شماره ی سابقت رو داری؟
ادرین: چون تنها شمارم که دست فامیلامه اونه صبر کن ببینم؟ من چرا باید برای اثبات چیزی شمارم رو عوض کنم؟
نینو: باشه داداش اصلا هرچی تو بگی
ادرین: چرا میخندی؟
نینو: نه نخندیدم
ادرین: چرا؟ خندیدی
نینو:چیزی نیست داداش
ادرین: چرا هست
نینو: ولی عصبی نشو
ادرین: عصبی نمیشم بگو
نینو: بنظرم تو هنوزم مری رو دوست داری
ادرین: نینو مری مری نکن من خیلی وقته اونو از ذهنم پاک کردم مرینت بزرگ ترین اشتباه زندگیم بود
مرینت وقتی رسید خونه
سابین: دخترم چرا انقد زود اومدی؟ چیزی شده؟ مریض شدی؟ اتفاقی افتاده؟
مرینت: صبر کنید اروم باشید چیزی رو از من مخفی نکنید خودم دیدمش
سابین: ادرین رو؟
تام: کجا دیدیش؟
مرینت: تو اداره اگهی
سابین: چرا تو اداره اگهی بودی؟ قشنگ برام توضیح بده
اتاش: چرا اونجا بودی؟ ادرین اونجا چیکار میکرد؟
مرینت: خیلی خب اروم باشین الان همه چیز رو بهتون توضیح میدم صبح زود سریع رفتم
تام: خب
سابین: خب
مرینت: سوار اتوبوس شدم و یه روزنامه رو دیدم که روش شکل ادرین بود بعد عصبانی شدم و....
(مرینت همه چیز رو به اتاش و مامان و باباش توضیح داد حوصلم نشد بقیش رو بنویسم)
اتاش: اره دیگه دم ادرین گرم اومده زنش رو از اونجا نجات داد
مرینت: زنشو نه داداش زن سابقش به علاوه شوهر خواهر نه شوهر خواهر سابق
سابین با خوشحالی: ترو خدا بگو بعدش چیشد میخوام بدونم
(منتظر پولدار شدن هستید؟ 😐😂)
مرینت: بعدش چی شد؟ گفت دیگه نمیخوام ببینمت و سوار ماشین شد و رفت
تام: بی شرف
مرینت: منم دقیقا میخواستم همینو بگم بابا جون افرین
اتاش: خب حق داره پولدار شده بره با مرینت ازدواج کنه؟
سابین: حق با اونه الان دورش کلی خواننده و بازیگره
مرینت: اینطوری نمیمیرم موشک سمتم بندازید
سابین: عزیزم دلخور نشو ادم باید واقعیت گرا باشه
مرینت: به من چه پولدار موفق شده منم میتونم کار کنم و موفق شم
تام: افرین دخترم
اتاش: عزیزدلم موفق میشه تلاش کنه گل داداشی ولی تو بچه گیاتم اینطوری احمق بودیا
مرینت: احمق خودتی بعلاوه مشخص نیست خانوادم باشید یا نه مامان توئم خودتو اونجا مخفی نکن میدونم داری میخندی
تام: دخترم تو به اینا توجه نکن اینا منم درک نمیکنن
مرینت: درک نمیکنن بابا جون اینا درک نمیکنن اینطوری ان معلوم نیست خانواده اید یا... عجیب غریبین دیگه
اتاش: ای بابا ادرین به این خوبی از دست رفت
مرینت: راستی یادم رفت یه چیزی بگم ادرین سیمکارت قبلیشو خاموش نکرده خدا میدونه که کی می خواسته بهش زنگ بزنه
اتاش: یعنی ممکنه ایا
پایان پارت5
ببخشید که جای حساس قطع نمیکنم این پارت شرط نداره
سم👇🏻😂😂
کاملا حق😂😂😂
بای👋🏻