new world 🌍p56

𝓐𝓶𝓪𝔂𝓪 𝓐𝓶𝓪𝔂𝓪 𝓐𝓶𝓪𝔂𝓪 · 1402/06/03 18:53 · خواندن 3 دقیقه

سلام 

پارت قبل خیلی حمایت شد اگه همیشه انقدر حمایت بشه هزار تا بیشتر می نویسم

من قسم می خورم که لایک کنم و کامنت بزارم 

قسم می خورم لایک کنم و کامنت بزارم 

 

 

 

 

 

مرینت و آدرین و بچه هاشون تو راهه خونه بودن 

همه رو دعوت کرده بودن به خونشون که بهشون بگن که 

مرینت زندس 

مرینت : دلم برای همه تنگ شده مامان و بابام، آلیا، کاگامی، نینو، فیلیکس، رز، رایلی، سوکلین، رزی، جولیکا، میلن، و بقیه

آدرین : بالاخره میای پیشه خودم و بچه سومو میاریم 

هوگو : آدما چجوری بچه دار میشن؟ 

آدرین : ببین شبا میرن رو تخت و...( آدرین خجالت بکش) آدرین بقیه حرفشو نمی زنه چون مرینت جلو دهنشو می گیره 

هوگو با صدای بچگونه : چی؟ 

مرینت با خشم به آدرین نگاه می کنه و میگه : هیچی ولش کن وقتی بزرگ شدی خودت میفهمی

هوگو : ولی من الان می خوام بفهمم من الان دیگه بزرگ شدن

مرینت : وقتی یکم بیشتر بزرگ شدی

ِاما : اشکال نداره بهمون نگین بعدا خودمون از مانون می پرسیم 

مرینت دیگه چیزی نگفت چون می دونست مانون بهشون چیزی نمیگه 

آدرین : خب ام دیگه رسیدیم 

مرینت وقتی از ماشین پیاده شد به خونه ای نگاه کرد که چند سال پیش خونه رویاهاش بود 

 

 

5 ساعت بعد 

قسم می خورم که لایک کنم و کامنت بزارم

 

همه رفته بودن به خونه مرینت و آدرین و با تعجب به مرینت نگاه می کردن و سوالای زیادی داشتن 

سابین و تام که خیلی خوشحال بودن سریع رفتن و مرینت رو بغل کردن که یهو حس کردن که یه نفر دیگه اونا رو داره از هم جدا می کنه و میگه امیلی : برید کنار اول خودم می خوام دخترمو بغل کنم 

سابین با خنده به امیلی میگه : امیلی خوبه مرینت دختره منه اگه بچه تو بود فکر نکنم می ذاشتی که ببینمش

امیلی مرینت رو بغل می کنه و میگه : همینی که هست مرینت عروسمه و مثل دخترمه 

آلیا : مرینت بهترین دوسته منم هست بزارین منم ببینمش

کاگامی با داد به آلیا میگه : دوسته منم هست فقط دوسته تو نیست که

و بعد آلیا و کاگامی باهم بحث می کنن که مرینت میره جفتشون رو باهم بغل می کنه 

آدرین : عه اگه اینطوریه مرینت زنه منه پس ماله منه

تام : نباید بزارم مرینت شب پیشه آدرین بخوابه چون معلوم نیست مرینت تا ساله دیگه چند تا بچه داشته باشه 

ِاما : یعنی منو هوگو خواهر و برادر دار می شیم 

تام : اگه باباتون اینجوری پیش بره چرا که نه

آدرین : عه هی هیچی نمی گم 

 

تموم شد دارم میرم بیرون وگرنه می خواستم 4000 تا بشه 

به جونه مامان و بابام قسم می خورم که لایک کنم و کامنت بزارم