?Who is the king
S2 p8
ب یکی از بزرگترین هتل های شهر رفتیم
من : یه همچین جایی میخواین قایم شید ؟
جان : مگه ما رو میشناسن ک بخایم قایم شیم فقط بهشون گذارش دادن قاچاق انجام شده مارو ک نمیشناسن
فقط باید اونجا دیده نشیم
من : اما گفتید مخیگاه
جان : مخفی هرجاس بجبز اونجا
من : واقعا عجیبید
چند نفر با رئیس رفتن داخل واسه ماهم اتاق گرفتن و کلید هارو بهمون دادن گفتن باید داخل هتل بمونیم و کار مشکوکی انجام ندیم
از در که رفتم داخل یه سطل اب روم خالی شد و مثل موش اب کشیده شدم
_ ای وای ببخشید شما اینجا بودید ! متاسفم ندیدمتون خیلی معذرت میخوام !
دستمو تو صورتم کشیدم و گفتم : مشکلی نیست
جان کتشو دراور روی شونم انداخت و گفت : تو برو داخل من واست لباس پیدا میکنم
_ بازم ببخشید
رفتم داخل هتل اتاقمو پیدا کردم و رفتم داخل و دوش گرفتم
لباسام کاملا خیس بودن و نمیشد بپوشم چون سرما میخوردم
با حوله روی تخت نشستم
نگاهی به اتاق انداختم
اینجا از جایی ک قبلا میموندم خیلی بهتره ای کاش اصلا از اینجا نریم
تازه یخچالشم پره !
با صدای در از افکارم بیرون امدم رفتم سمت در یه گوشه رو باز کردم و نگاهی به بیرون کردم
جان پشت در بود یه نایلن جلوم گرفت و گفت : بیا اینا رو بپوش
ازش گرفتم و گفتم : ممنون
درو بستم و رفتم داخل
لباس ها رو در اوردم دیدم یه نیم تنه و شلوارک کوتاه داخلش بود
چشام درشت شد و با خودم گفتم : الان واقعا اینا رو بپوشم !
چاره ای نداشتم پوشیدم کت جان رو برداشتم و رفتم سمت در باز کردم و رفتم بیرون جان هنوز اونجا بود
من : اینا ... خیلی کوتاه نیستن
جان : ببخشید فعلا فقط اینا رو پیدا کردم ولی هوا سرده باید لباس پیدا کنیم
من : فعلا همینا خوبه
جان : بیا بریم داخل کافه یه چیزی بخوریم
باهم رفتیم پایین
گوشی جان زنگ خورد جواب داد و قیافش رفت توهم
جان : باشه نزار بیان داخل
من : چی شده
جان : هویت ایدن لو رفته خبرنگارا امدن اینجا
من : یعنی فهمیدن بچه رییس جمهوره ؟
جان : اره باید زود خبر بدم از اینجا بریم تو اینجا بمون
من : باشه برو
یه گوشه منتظر موندم و جان رفت بقیه رو جمع کنه