قمارعشق p10
بی معطلی برید ادامه مطلب 👇👇
بچه ها مشکل از من بود یادم رفته بود ببخشید 😅🥺🥴🤕
صبح روز بعد
مرینت دیشب خیلی درد کشیدم و خیلی
ناراحت و فقط اشک می ریخت که یهو آدرین از خواب بیدار میشه و
آدرین:من خیلی متاسفم هستم من...
که یهو مرینت گفت : یه روزی از دست فرار می کنم ومیرم
و آدرین میگه : نگاه کن خانم کوچولو تو دیگه
الان گروگان منی میفهمی که چی میگم
بعد با اشاره میگه که حموم رو نشون میده و
لباس خودش رو می پوشه و میره پایین
مرینت با اینکه خیلی درد داشت خود رو بزور برد به طرف حموم و حموم کرد و رفت پایین
مرینت یه فکری به ذهنش میرسه که اگه
آدرین رو یه جا گیر بندازه میتونه فرار کنه و از
اینجا بره و امیدوارم خوب عملی بشه
مرینت : باید انجام بدم شاید بعد از اینکه
انجام بد شاید بتونم کار پیدا کنم و با پولش بلیط هواپیما بگیرم و برم پیش مامان و لوکا
مرینت : از پله ها پایین میرفتیم و زیر شکمم درد میگرد خیلی خیلی درد می کرد ولی خودم
رو به پایین رسوندم و دیدم که آدرین داره
صبحانه می خوره و منم کنارش نشستم و همراهش صبحانه خوردم
راوی گلتون وارد شده و همیشه فک می زنه😁😆
برید پایین نه وایستید بسه دستم درد میکنه قول میدم که پارت بعدی طولانی باشع
راستی یه چالش بنظر شما مرینت موفق میشه یانه که فرار کنه
تا پارت های که لایک و کامنت بالا برود