💙Blue eyes 16💙
برو ادامه 🙂
صبح~ مرینت ☆
صبح زود پاشدم کیفم رو چیندم و صبحونه خوردم راه افتادم وقتی رسیدم هنوز بچه ها توی حیاط بودن
رفتم یه گوشه روی صندلی نشستم تا زنگ رو زدن رفتم داخل کلاس نشستم تا خانوم اومد
B: سلام بچه ها
بچه ها: صبح بخیر
B: امروز کلا باید تحقیق هارو ارائه بدین اول کی داوطلبه؟
alia: ام خانوم من و نینو بیایم؟
B: البته! تحقیق در مورد کیه؟
n: آقای بورژوا (بابای کلویی نیس)
تحقیقشون رو شروع کردن وسطای کارشون بود که یک نفر در زد
B: بفرمایید تو
ad: سلام خانم
همه ی بچه ها تعجب کرده بودن ولی من خشکم زده بود
B: ادرین خوبی؟ برای چی انقدر غیبت کردی؟
a: حالم خوب نبود ببخشید خانم کجا بشینم؟
B: سر جای قبلیت
a: ام با باشه
اومد و نشست کنار من
a: سلام
m: س سلام
a: من تحقیق رو اماده کردم
m: م منم
a: مال من کامل تره
m: خب باشه مال تورو میخونیم
خیلی سرد و بی تفاوت بود . . .