قمارعشق p8

. 𝓶𝓪𝓼𝓾𝓶𝓮𝓱. . 𝓶𝓪𝓼𝓾𝓶𝓮𝓱. . 𝓶𝓪𝓼𝓾𝓶𝓮𝓱. · 1402/06/01 19:50 · خواندن 1 دقیقه

بازم تشکر کنم از نیکیتا

معطلی برید ادامه مطلب 👇👇

آدرین : بعد از 9ساعت پرواز به فرانسه رسیدم 
مرینت خواب بود و خیلی ناز خوابیده بود لعنتی چرا چرا گفتم ناز نه من نباید عاشقش بشم من به غیر از اون (آدریانا) به خودم قول دادم که عاشق نشم ولی بیدار ش کردم

مرینت : خواب بودم فهمیدم یکی داره صدام می‌کنه فهمیدم که آدرین هست ولی اون(چشای شهلای دل منو برده  خوب بریم ادامه 😐😐🤣🤣) چشم هاش سبز یشمی با موهای طلایی شیری رنگ بهم ریخته با حالت خمار از خواب بیدار شدم .

راوی که همیشه فک میزنه

آدرین و مرینت از هواپیما پیاده شدن و به طرف خونه آدرین رفتن  

مرینت : داشتم به اطراف نگاه می کردم که چشمام به آدرین افتاد سرش توی گوشی بود 
که انکار قرار شرکت ایلان ماسک رو ازش بخرم یه آب هم روش

آدرین : سرم تو گوشی بود داشتم با فلیکس چت می کردم که فهمیدم مرینت داره نگام می کنه که قرار شرکت ایلان ماسک رو ازش بخرم 
(درست زدی توی خال داداشم کارت درسته)

آدرین:  چرا جوری نگام می کنی که قرار شرکت ایلان ماسک رو ازش بخرم

مرینت : میزنه زیر خنده 🤣🤣

آدرین : نکنه تو داشتی به همین فکر می کردی

مرینت:  دقیقا 🤣😅 ولی یک لیوان رو روش نگفتی

بعد از این هر دو میزنم زیر خنده

بچه ها قرار از این به بعد عاشقونه کنم

خوب من امروز واکسن خوردم و حالم خوب نیست .

ببخشید کم بود

20کامنت 25لایک