قمار عشق p6

. 𝓶𝓪𝓼𝓾𝓶𝓮𝓱. . 𝓶𝓪𝓼𝓾𝓶𝓮𝓱. . 𝓶𝓪𝓼𝓾𝓶𝓮𝓱. · 1402/05/31 16:10 · خواندن 2 دقیقه

بدون معطلی برید ادامه مطلب 👇👇

همون روز بعد عروسی

مرینت : مامان مراقب خودت لوکا  باش

سابین : اگه من این کارو نمی کردم هرگز این جوری نمیشد منو ببخش مرینت

مرینت : نه تو می خواستی که من و لوکا سختی نکشیم همین

آلیا که تا الان داشت گریه می کرد

مرینت : آلیا لطفاً به مامانم و لوکا سر بزن

آلیا : با..شه...باگریه

مرینت رو به لوکا

مرینت : تو الان مرد خونی فهمیدی

لوکا یه قطره اشک می ریزه ومیگه : باشه آجی جون مراقب خودت باش دوست دارم

دو سه هفته قبل

آدرین

آدرین:سلام مامان

امیلی : سلام پسر من قرار گذاشتم وقتی از آمریکا برگشتی بریم خواستگاری

آدرین : مامان من نمی خواهم گفتم که بعد آدریانا هیچ کس رو نمی خواهم

امیلی : اون الان 5سال که از دنیا رفته دیگه چقدر عزاداری بسه اگه کس رو مد نظر داری بگو

آدرین : آره مامان یکی رو مد نظر دارم ولی باید آماده ش کنم آخه واسه آمریکاست

امیلی : واقعا .. پس من برم به بابات بگم

آدرین : آره برو خدا حافظ 
(این داداش ما آش نخورده دهن سوخته کرده)

یک هفته بعد ‌

آدرین وقتی مرینت رو دید با خودش فکر کرد که باید قرارداد ببنده که باهاش ازدواج کنه

مکالمه آدرین با مامانش

آدرین : سلام مامان من عروس تو راضی کردم قرار آمریکا عروس کنیم و بعد بیام فرانسه

امیلی : وای مبارک باش عیب ندارد که ما نباشیم

آدرین :نه بابا چه عیبی دارد بعد عروسی میایم پاریس

امیلی : راستی اسمش چی ؟؟

آدرین : مرینت دوپن چنگ

امیلی : واقعا چه اسم قشنگی دوست دارم سریع ببینمش و در ضمن کلی عکس از عروسیت برام بیاره باشه


آدرین: باشه مامان مراقب باشید من برم بای

امیلی:بای 

تا همینجا کافی هست 

 شرط برای پارت بعدی 20کامنت و 20لایک 

ولی پارت 5 زیاد کامنت نخورده