باگ یا عشق 💜F2 P3

MÆŘÝM MÆŘÝM MÆŘÝM · 1402/05/31 14:02 · خواندن 1 دقیقه

برو ادامه 

ادرین

اما یه مشکلی داشت سطح سردشو توی بدنم  حس نمیکردم روی بدنم بود ترسیده بودم فکر میکردم الان میمیرم اونم به دست مرینت چجوری اخه چجوری هجه جا تاریک بود فقط دندون های سفید مرینت رو میدیدم چشام رو بستم که هیچی نبینم یهو چراغ ها روشن شد نور زد تو صورتم چشامو باز کردم و دیدم مرینت لبخند مملو از حس شادی داشت 

(خدایا پرفسور اسنیپ روم تعصیر مثبت گذاشته ایده پیدا کردم)

پشت سر مرینت تمام بچه های سازمان اون عجیبا بودن تو دست ستاشون برف شادی بود نینو کیک دستش بودو و بقیه از اینا که میزنن بالا کاغذ های رنگی میاد از مرینت پرسیدم

-اینجا چه خبره مگه به من چاقد نزده بودی 

-اسکل جونم اولا تولدت مبارک دوما این از این چاقو های شعبده بازیه اسکل 

-چه رفتارت تنده 

-جانم 😬

-ام چیزه نه میدونی منظورم اینکه 

-میخوای ادامه ندی 

-اره میشههههههههه 🥺🥺

اوهوم

مرینت 

یه تولد توب برای ادرین گرفتیمو خلاصه رفتیم خوابگاه و یه راس ولو شدم رو تخت پایین متاسفانه ......

خب دیگه تمومید 😌

راستی بچه ها اگر پاترهدین و اگر به هاگوارتز علاقه دارین و ماگل نیستید 🙄به هاگواتز کوچیک ما بپیوندید 

ادرس وب مدرسه هاگواتز 

harrypattr

اگر خواستید درخواست بدید 😌

و اینکه یه سر بهش بزنید اونجا کلی کلاس و فن ارت و سم میذاریم حتما بهش سر بزنید 

خوشال میشیم به جمع هری پاتر و زندانی ازکابان بپیوندید 

خب دیگه همین 

خدافظ😌