جانشین فصل 2 پارت 12
تشکر ویژه از نیکیتا بابت کاور
سلام دوستان مرسی از حمایت هاتون . بدونید که ژانر داستان عاشقانه ماجراجویی و علمی تخیلی هست . پس لازم نیست وقتی تگ ( قسمت عاشقانه ) رو میزارم بازدید ها از 350 تا برسه به 1200 تا . اگه نمیخواید همچین صحنه هایی رو از دست بدید لطفا داستان رو دنبال کنید . خب بریم سراغ ادامه داستان ...
. با احساس خستگی مقاله رو گذاشتم روی صورتم و خوابیدم . چشمام که گرم شده بود یهو ...
- یافتم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! آدرین پاشو یافتم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! دارم میترکم !!!!!!! مدل با احتمال 98 درصد کار کرده !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! دارم میمیرم از خوشحالی !!!!!!!! چی کار میکنی !!!!!!!!!! چرا خوابیدی ؟!!؟!؟!؟
اینو که شنیدم خواب بکلی از چشمام پرید . بلند شدم و دوان دوان رفتم به سمت کامپیوتر . واقعا اتفاق افتاده بود ! با دهن باز آروم آروم برگشتم سمت مرینت :
- مرینت !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! تو تونستی !!!!!!!!!!! دیدی گفتم میتونی !!!!! من به تو چی گفتم . بیا بپر بغلم ببینم !!!!!!!!!!!!!! .
- آدرین نمیدونی چه حسی الآن دارم . من فرمولی رو کشف کردم که هیچ کسی تا حالا نکرده بود . حتی تونی استارک . نمیدونی چقدر الآن خوشحالم !!!!!!!!!!!!
- زیگی : اهم . اهم . پیروزیتون رو تبریک میگم . ولی خب میخوای براش توضیح بدی !
- مرینت : اهم . خب باشه . ببین آدرین. ما تمام عناصر موجود روی زمین رو امتحان کردیم . هیچ کدوم به درد راکتور نخورد . درسته ؟
- آدرین : خب ؟
- مرینت : هنوز یه ترکیب مونده که تا آخرین ذره اش به انرژی تبدیل میشه . یه نوع الماس خاص !
- آدرین : الماس ؟!؟!
- مرنیت : نه هر الماسی ! الماسی که با یه کانی طبیعی واکنش شیمیایی داده باشه .
- آدرین : منظورت یه جور آمتیسته ؟!
- مرینت : دقیقا . منظورم آمتیست هست ! فقط ...
- آدرین : فقط چی ؟
- مرینت : این آمتیست مثل اورانیم 235 که از هر 10 کیلو اورانیم فقط 0.25 گرم اورانیم 235 پیدا میشه .
- آدرین : یعنی چقدر ما از این آمتیست احتیاج داریم ؟
- مرینت : حدود ... 5 گرم
- آدرین : خب مثل اینکه گاومون زائید .
- مرینت : نمیدونم . از کجا باید پیدا کنیم ؟
- آدرین : نینو توی زمان دبیرستان خیلی از این آمتیست ها جمع میکرد . یه مجموعه داشت . خیلی هم راجب آمتیست ها اطلاعات داشت . فکر کنم شاید اون بتونه بهمون کمک کنه .
- زیگی : آدرین . نمیخوام رفیق قدیمیت رو زیر سوال ببرم . ولی از این به بعد باید به کسایی که اعتماد میکنی توجه داشته باشی. باید کسایی رو که وارد این ماجرا میکنی , درست انتخاب کنی .
- آدرین : نگران نباش. اصلا نیازی نیست نینو بفهمه که من دقیقا این آمتیست رو برای چی میخوام .
- مرینت : خبری از نینو داری ؟
- آدرین : آخرین بار که دیدمش , توی نیروگاه مرکزی واشنگتن بودیم . اونجا موقعی که داشتم از نیروگاه خارج میشدم هم دیگه رو دیدیم . مثل اینکه اونجا مشغول به کار شده بود !
- مرینت : مثل اینکه باید دوباره برگردیم اونجا . پاشو . وسایلامون رو جمع کنیم . اگه الآن حرکت کنیم , شاید آخر شیفت برسیم بهش .
مرینت :
وسیله هامون رو جمع کردیم . رفتم یه دست لباس جدید برای آدرین آوردم که کسی نشناستش . خودم هم یه دست لباس جدید پوشیدم . فکر کنم به جز این یه دو یا سه تا لباس مونده باشه که هنوز پلمپش رو باز نکردم . به هر حال , اومدیم سوار ماشین بشیم . از پله ها با آدرین اومدم پایین . نمیدونم چرا . آدرین مستقیم رفت سراغ R8 . منم که نزدیکش شدم یهو یاد اون کابوس افتادم .یه لحظه سرم تیر کشید. به آدرین گفتم . نمیشه با یه ماشین دیگه بریم ؟
- آدرین : مری خانوم . متاسفم . بقیه بنزین ندارن . مجبوریم با همین بریم
- مرینت : خب کاری نمیشه کرد .
- آدرین : راستش بلد نیستم .
- مرینت : ای بابا . توهم .
با عصبانیت نشستم تو ماشین و حرکت کردیم . بعد از حرکت کردن آدرین شروع کرد به صحبت کردن :
- آدرین : مرینت . تا حالا فکر کردی به اینکه بعد از این ماجرا میخوای چی کار کنی ؟
- مرینت : ام ... نمدونم !
- آدرین : من و تو الآن چهار ساله که نامزدیم . نمیخوای ...
اینو که گفت حسابی سست شدم . گفتم :
- مرینت : من تو رو توی زندگیم بیشتر از هر کسی دوست دارم . چرا نخوام ؟ همیشه منتظر یه موقعیت خوبم . ولی شانس من اصلا پیش نمیاد!
- آدرین : امیدوارم دیگه تموم بشه . تو , سر این قضیه خیلی داری اذیت میشی. دوست دارم هر چه زود تر راکتور روشن بشه و ما هم از این قضیه خلاص بشیم .
- مرینت : ...
تقریبا رسیدیم به نیروگاه ...
خب دوستان اینم از پارت 12 . متاسفام که کم بود چون پارت بعدی طولانیه مجبور بودم اینکی رو کوتاه کنم . پس لطفا اگه دوست داشتید. لایک و کامنت یادتون نره