قمار عشق p5+معرفی شخصیت ها
ادامه مطلب 👇👇
معرفی شخصیت های
....................................مرینت دوپن چنگ
سن :18
اهل : آمریکا
شغل : دانشجوی رشته طراحی مد
مادر : سایین دوپن چنگ
پدر :مرده (اما مرینت اینجوری فکر میکنه )
برادر/خواهر:لوکادوپن چنگ (کوچکتر از خود ش )
..........................................آدرین اگراست
سن 20
اهل: فرانسه
شغل : مدیر عامل شرکت طراحی مد
مادر: امیلی اگراست
پدر : گابریل اگراست
برادر/خواهر:نداره
................................ فلیکس اگراست
سن:22
اهل:فرانسه
شغل : معاون شرکت طراحی مد
مادر:سارا
پدر : ازدست داده
برادر/خواهر: نداره
............................گاگامی اگراست
سن 21
اهل: فرانسه/چین
شغل : معلم شمشیر زنی
مادر :از دست داده
پدر : از دست داده
برادر/و خواهر : ندارد
................................آلیا سزار
سن 19
اهل: آمریکا
شغل : دانشجوی رشته طراحی مد بعد میشه پرستار
مادر: کارا سزار
پدر : جان سزار
برادر/خواهر: یه خواهر بزرگتر و دو خواهر کوچکتر
.............................. سارا اگراست
سن: 42
اهل فرانسه / آمریکا
شغل : خانه دار
مادر: آنا ویلیامز
پدر:جک ویلیامز
برادر/خواهر: یه خواهر دوقلو
.......................... امیلی اگراست
سن :42
اهل فرانسه/آمریکا
مادر: آنا ویلیامز
پدر : جک ویلیامز
برادر/خواهر: یه خواهر دوقلو
................................سایین دوپن چنگ
سن: 39
اهل : آمریکا / چین
مادر: از دست داده
پدر: از دست داده
برادر/خواهر ندارد
............................. گابریل اگراست
سن :44
اهل: فرانسه
شغل : مدیر عامل سابق شرکت طراحی مد
مادر : الیزابت اگراست
پدر: ادوارد اگراست
برادر/خواهر: یه برادر بزرگتر
و کلی شخصیت های خوب و بد
برید ادامه 👇👇
مرینت:
از خونه ای آقای آگراست بیرون آمدم دیدم که بارون شروع شده آخه هوا که آفتابی بودون
حتما لکه ای ابر نبود رفتم توی کافه که من و آلیا همیشه میرفتیم بود که دیدم گوشیم زنگ میخوره آلیا بود:
مرینت : الو سلام آلیا چیزی شده
آلیا : سلام مرینت مرینت بابام میگه اگه نتونی از اون آقا کی بود آهان آقای آگراست رضایت بگیری چون تا دو روز دیگه دادگاه مامات هست
مرینت که دیگه همه چیز براش همه چیز عادی بود گفت :
مرینت: باشه آلیا یه فکری می کنم
مرینت : پس بگو که چرا آقای آگراست گفت که باید سریع جواب بدی برای همین بود
مرینت آخه چطور با کسی که فقط یک بار دیدم جواب بدم و اونم بخاطر مامانم
پس فردا باید بهش جواب بدم
فردا صبح مرینت بیدار میشه و میره حموم و ی دوش می گیره و می ره و یه صبحانه درست میکنه لو کارو بیدار میکنه و بهش صبحانه میده و اون رو میبرم به مدرسه واز اون طرف به عمارت آگراست رفت
مرینت : سلام آقای آگراست
آدرین: سلام . فکرهات رو کردی
مرینت:بله آقای آگراست
آدرین : جواب ؟؟
مرینت : یه شرت دارم باید یه مبلغ پول به مامانم بدی و قول بدی که دیگه کار باهاشون نداری و مامانم باید روز عروسی پیشم باشه
آدرین : خوب پس حرفی نمی مونه
مرینت : نه
دوهفته بعد
توی این مدت مامان مرینت از زندان بیرون میاد و مرینت آدرین می خوان باهم ازدواج کنند
آدرین به مرینت گفته بود که باید لباس عروس بپوشه و مادر خودش یعنی امیلی باید عکس ها رو ببینه همین
روز عروسی
از طرف عروس فقط آلیا بود مامان مرینت و لوکا (دلم به حال لوکا می سوزه چون یک دفعه مامانش میره زندان میاد بیرون و از اون طرف آبجی ش ازدواج می کنه فکر کنم تا دوهفته دیگه آبجیش بچه دارام بشه )
و از طرف آدرین
اون آقا ه بود
آقای عاقد (بچه ها اینجا بوسه نداریم چون آدرین به عاقد گفته نباید بوسه داشته باشه لطفاً یقه منو نگیر فقط بقیه آدرین 🤣🤣)
خانم دوپن چنگ آیا شما آقای آدرین آگراست رو به همسری می پذیرید.
مرینت :بله
آقای آدرین آگراست آیا شما خانم دوپن چنگ رو به همسری می پذیرید
آدرین : بله
آقای عاقد: پس من شما رو زن و شوهر اعلام میکنم (مبارک باشه)
خوب یه توضیح باید بدم در مورد آدریانا
آدریانا دوست دختر سابق آدرین بود که توی تصادف جون خودش رو از دست میده و اینکه
آدرین چرا می خواست با مرینت ازدواج کنه پارت p6 خواهید فهمید 😉
لایک کامنت فراموش نشه (: