عشق اتشین❤️🔥p15
بدون انتظار بریم برای ادامه را ستی حمایت ها کم شده ها حواسم بهتون هست
========================================
توی راه خانه خودمان بودیم به خونمون رسیدم
ادرین کمکم کرد تا از ماشین پیاده بشم توی حیاط خونمون استخر بود و کلی درخت کمی جلوتر از ادری رفتم ی چرخ بزرگی زدم و بلند داد زدم ادریییییین عااااااشقتممممممممم
ادرین خندید و گفت یواش تر بعدش خودش داد زد مریییییییینت عاااااشقتممممممممم
جفتمون به هم نگاه کردیم ادرین جلو رفت و در خانه را باز کرد با صحنه ای مواجه شدم که باورم نمیشد ادرین کلی شمع چیده بود تا طبقه بالا که شمع ها دم در اتاقمون تموم شد ،
درو که باز کردم کلی بادکنک قرمز از اتاق زد بیرون کنارشون زدم و وارد شدم اتاق شدم ادرین دستمو گرفت سمت پنجره کشید گفتم ای شیطونِ دختر کش
دستمو روی دستش گذاشت و در پنجره را باز کرد و بادکنک های هلیومی را دستش گرفت و دباره دستم را روی دستش گذاشت و با هم کلی بادکنک هوا کردیم
روی تخت نشستم و ولو شدم روی تخت ادرین هم اومد کنارم
مرینت.فکرشو میکردی ی روزی توی این زمان قرار بگیریم
ادرین.من همیشه آروز ی همچین شبی بود با تو ولی خب فکر میکردم خیلی سخت تر اینا باشه ولی الان بهترین حس دنیا رو دارم
یکم باهم حرف زدن ادرین گفت نمیخوای لباسامون را عوض کنیم مرینت.چرا واقعا دیگه حالم از لباس پف پفی بع هم میخوره ادرین.اره خب تو هم دیگه پیاز داغ زیان نکن مرینت.میخوای بیای جای من تو لباس عروس بپوشی ببینی چقدر سنگین و سخته!؟
بعدش جفتشون زدن زیر خنده مرینت از ادرین خواست تا زیپش را باز کنه ادرین هم اینکار را کرد و مرینت بدون شرم لباسا شو عوض کرد ی تاپ راحت سفید پوشید که خط سینش معلوم بود ادرین هم وقتی دید مرینت اینقدر راحته اونم ی تیشرت سفید در آورد و پوشید مرینت گفت
مرینت.نظرت با بستی آخر شبی چیه
ادرین.کاملا موافقم
مرینت.پس دستت طلا پاشو بیار
و هر دو زدن زیر خنده و با هم به آشپز خانه رفتن ادرین بستی را آورد و مرینت ظرف ها را آورد تا بخوردند بستی را خوردند و به اتاقشون رفتن
مرینت روی تخت ولو شدو ادرین بغلش کرد و ......
========================================
خب برای پارت بعد۲۵لایک۱۸کامنت
دوستون دارم فحشمم ندید چون جای حساس تمومش کردم
بای بای