قمارعشق p4
بزن ادامه مطلب 👇👇
مرینت
وقتی به اتاق آقای آگراست رسیدم رفتم توی اتاقم
آقا ه گفت : بشین تا آقای آگراست بیاد
مرینت : باشه
مرینت اتاق بزرگ بود خیلی پنجره های بزرگ با توری های نازک و کتابخانه ای که نصف اتاق رو در بر گرفته بود و میز و صندلی اداری کنار کتابخانه بود از چرم اصل (فکر کنم برای مشهد بود 🤣😅)
در اتاق باز شد
مرینت : پسری با موهای طلایی و شیری بهم ریخته با لباس سفید و شلوار سیاه سیاه و پوست سفید چشم های سبز یشمی وارد شد چقدر زیبا بود
مرینت : سلا..م
آدرین که تا حالا بهش دقت نکرده بود گفت : سلام بفرمایید
مرینت صداشو صاف میگن و میگه : من مرینت دوپن چنگ هستم دخت همون خانمی که شما به زندان انداختی اگه می...
آدرین وسط حرف مرینت پرید و گفت که : نمیشه
مرینت با داد : لطفاً هر کاری بگین می کنم تور خدا
آدرین به مرینت نگاه میکنه و میگه
آدرین : هر کاری
مرینت با ترس
مرینت : آره
آدرین : پس فردا بیا تا بهت بگم
مرینت: باشه
آدرین : امروز یه دختر با مو های سرمه ای
چشم های آبی این یه چشمه ای که در بهار از کوه ها سرار زیر شده (چه توصیف زیبای 🤣)
نمی دونم چرا ولی یه حس عجیب داشتم نه من نباید عاشقش بشم نه نباید یه بار دیگه عاشق بشم
فلش بگ
امیلی : آدرین آدرین (با داد )
آدرین : بله مامان
امیلی : آدریانا تصادف کرده
آدرین : چییی چه جوری با کی
امیلی : با کامیون الا تو کما هست
دوهفته
بهت تسلیت میگم آدرین امیدوارم غم آخرت باشه
زمان حال
آدرین: چرا دوباره اون خاطراه یادم آمد چرا
فردا
مرینت رفت پیش آدرین یه برگه به مرینت میده
مرینت: این چیه
آدرین : بخون نه وایستا بزار خودم بگم
1_بامن ازدواج میکنی
2_ و با من به فرانسه مییای
همین
مرینت : چییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
من با تو ازدواج کنم راه دیگه نیست
آدرین: چرا اینکه 10میلیون یورو به من بدی و گرنه باید قبول کنی
مرینت : اجازه بده فکر کنم
آدرین : باشه پس فردا نتیجه رو بهم بگو
مرینت : فردااا
آدرین : نه سال دیگه چون من می خواهم برم پاریس واسه تو که نمی توانم وقت تلف کنم در ضمن باید سریع جواب بدی وگرنه بامامانت
باید خدا حافظی کنی ....
خوب بسه دیگه
خوب یه چالش
به نظر تون مرینت قبول می کنه یا نه ؟؟
بهم تو کامنت ها بگید
15تا لایک 15تا کامنت